تو یه شاهزاده ای !🦋pt1
ا.ت: هوی چته ؟
غریبه : ببخشید
ا.ت : کوری ؟
غریبه : گفتم ببخشید دیگه چرا فوش میدی
ا.ت : ایش خرید هام ریخت
غریبه : اسمت چیه ؟
ا.ت : بگم به تو چه ناراحت میشی ؟
غریبه : دختر تو مخ ( اروم )
ا.ت : چیزی گفتی ؟
غریبه : خوب دیگه میوه هات رو جمع کردی ها اسمت رو بگو
ا.ت : خیلی گیری ها ... ا.ت و تو ؟
غریبه : من ! ام ... چیزه... تام
ا.ت : اها حالا چرا شنل داری ؟چرا نقاب داری ؟ تو کی ؟
تام : ام ... خوب ... نمیخوام کسی منو ببینه چون من صورت زشتی دارم
ا.ت : اااااا اشتباه نکن همه توی این دنیا زیبا ان همه اعتماد به نفس داشته باش پسر
تام : باش خوب من باید برم خدافظ
ا.ت : خدافظ
ویو ا.ت
سلام اسم من ا.ت و میخوام براتون تعریف کنم ک چطوری زندیگم از این رو به اون رو شد من 18 سالمه و با مادر زندگی میکنم یه برادر کوچیک تر از خودمم دارم ک 5 سالشه مادرم تو قصر پادشاه کار میکنه اونجا خدمت کاره منم از وقتی 18 سالم شده اونجا کار میکنم البته به عنوان بهتر دوست و ندیمه ی پرنسس وقتی 8 سالم بود پدرم توی جنگ کشته شد و برای همین پادشاه به ما یه خونه نقلی داد البته یه همه ی کسای ک مرد های خانوادشون مرد پادشاه یه دختر و دوتا پسر داره وای از پسر هاش نگم براتون یکی از پسر هاش 29 سالشه و اسمش جیهوپه خیلی خوشگله و مهربونه تازه یه نامزد خیلی خوشگل داره اصلا نگم براتون اوفف اون یکی پسرش رو تا حالا ندیدم اون 27 سالشه اگر اشتباه نکنم اسمش تهیونگ ع میگن اونم خیلی جذاب و خوشگله ولی مادرش با پرنسس و شاهزاده جیهوپ یکی نیست در اصلا مادر اون یه پری بوده
اره یه پری !!
ادامه داره...
غریبه : ببخشید
ا.ت : کوری ؟
غریبه : گفتم ببخشید دیگه چرا فوش میدی
ا.ت : ایش خرید هام ریخت
غریبه : اسمت چیه ؟
ا.ت : بگم به تو چه ناراحت میشی ؟
غریبه : دختر تو مخ ( اروم )
ا.ت : چیزی گفتی ؟
غریبه : خوب دیگه میوه هات رو جمع کردی ها اسمت رو بگو
ا.ت : خیلی گیری ها ... ا.ت و تو ؟
غریبه : من ! ام ... چیزه... تام
ا.ت : اها حالا چرا شنل داری ؟چرا نقاب داری ؟ تو کی ؟
تام : ام ... خوب ... نمیخوام کسی منو ببینه چون من صورت زشتی دارم
ا.ت : اااااا اشتباه نکن همه توی این دنیا زیبا ان همه اعتماد به نفس داشته باش پسر
تام : باش خوب من باید برم خدافظ
ا.ت : خدافظ
ویو ا.ت
سلام اسم من ا.ت و میخوام براتون تعریف کنم ک چطوری زندیگم از این رو به اون رو شد من 18 سالمه و با مادر زندگی میکنم یه برادر کوچیک تر از خودمم دارم ک 5 سالشه مادرم تو قصر پادشاه کار میکنه اونجا خدمت کاره منم از وقتی 18 سالم شده اونجا کار میکنم البته به عنوان بهتر دوست و ندیمه ی پرنسس وقتی 8 سالم بود پدرم توی جنگ کشته شد و برای همین پادشاه به ما یه خونه نقلی داد البته یه همه ی کسای ک مرد های خانوادشون مرد پادشاه یه دختر و دوتا پسر داره وای از پسر هاش نگم براتون یکی از پسر هاش 29 سالشه و اسمش جیهوپه خیلی خوشگله و مهربونه تازه یه نامزد خیلی خوشگل داره اصلا نگم براتون اوفف اون یکی پسرش رو تا حالا ندیدم اون 27 سالشه اگر اشتباه نکنم اسمش تهیونگ ع میگن اونم خیلی جذاب و خوشگله ولی مادرش با پرنسس و شاهزاده جیهوپ یکی نیست در اصلا مادر اون یه پری بوده
اره یه پری !!
ادامه داره...
۶.۲k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.