سناریو جیمین
امروز خسته تر از همیشه از شرکت ب خونه برگشتم و حسابی دلتنگ جیمین بودم ب خاطر کامبک جدید نمی تونست زیاد بیاد خونه و این بیشتر از همیشه احساس خسته گی و دلتنگی میکردی از ی طرف کارای شرکت بود ی طرف دلتنگی نمی دونستی جیمین الان چیکار میکنه ک بهش زنگ بزنی یا ن
نگاه ساعت کردی ساعت 7شب بود و گفتی حتما الان از تمرین اومده خوبگاه و خسته اس
لباسات رو عوض کردی و یکم تو خونه چرخیدی و فکر کردی بری حموم خوبه وسایلت ورداشتی و رفتی حموم دوش و تنظیم کردی و از بس خسته بودی حتی حوصله نداشتی موهاتو بشوری همونجوری زیر دوش وایستادی اصلا حواست ب دور برت نبود ک صدایی از در اومد فک کردی باد سادست و هیچی نیست دستت رو روی سرت گذاشتی ک در باز شد و خیلی اروم چرخیدی
چشات چهارتا شد و لب زدی
_جیمین
اون موقع اصلا حواست ب این نبود ک حمومی و لباس نداری اومد جلو تو هنوز در هنگ بودی ک گفت
+بیبی دلم تنگ شده بوده
_منم دلم تنگ شده بود اومد جلو خودتو انداختی بغلش و ک صداش در اومد +هعی تو خیسی
_خیس باشم چ شه من دلتنگی بغل تو الویت میدونم
+بیبی عجب زبونی داری
ی قدم جلو گذاشت و تو عقب رفتی دوتاتون زیر دوش آب بودید ک جیمین گفت
+بزار منم خستگی در کنم
_هوم
تیشترتشو در اورد و تو عمون ندادی و بغلش کردی ک خندید گفت +بزار شلوارم و در بیام
_یاااا
+هیس کارت دارم
همونجوربهش چیسبیده بودی ک ب سمت وان رفت و شیر و باز کرد و دوش و چر خوند و کف و ریختو ت رو توش گذاشت خودشم نشست تو بغلش کردی گفتی
_دوست دارم
+همچنین
سرت و روی سینش گذاشتی
.....
پایان
#army
#bts
#jimin
#jm
نگاه ساعت کردی ساعت 7شب بود و گفتی حتما الان از تمرین اومده خوبگاه و خسته اس
لباسات رو عوض کردی و یکم تو خونه چرخیدی و فکر کردی بری حموم خوبه وسایلت ورداشتی و رفتی حموم دوش و تنظیم کردی و از بس خسته بودی حتی حوصله نداشتی موهاتو بشوری همونجوری زیر دوش وایستادی اصلا حواست ب دور برت نبود ک صدایی از در اومد فک کردی باد سادست و هیچی نیست دستت رو روی سرت گذاشتی ک در باز شد و خیلی اروم چرخیدی
چشات چهارتا شد و لب زدی
_جیمین
اون موقع اصلا حواست ب این نبود ک حمومی و لباس نداری اومد جلو تو هنوز در هنگ بودی ک گفت
+بیبی دلم تنگ شده بوده
_منم دلم تنگ شده بود اومد جلو خودتو انداختی بغلش و ک صداش در اومد +هعی تو خیسی
_خیس باشم چ شه من دلتنگی بغل تو الویت میدونم
+بیبی عجب زبونی داری
ی قدم جلو گذاشت و تو عقب رفتی دوتاتون زیر دوش آب بودید ک جیمین گفت
+بزار منم خستگی در کنم
_هوم
تیشترتشو در اورد و تو عمون ندادی و بغلش کردی ک خندید گفت +بزار شلوارم و در بیام
_یاااا
+هیس کارت دارم
همونجوربهش چیسبیده بودی ک ب سمت وان رفت و شیر و باز کرد و دوش و چر خوند و کف و ریختو ت رو توش گذاشت خودشم نشست تو بغلش کردی گفتی
_دوست دارم
+همچنین
سرت و روی سینش گذاشتی
.....
پایان
#army
#bts
#jimin
#jm
۴۷.۰k
۰۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.