سناریو شوگا

داشتی کارای اشمزخونه رو میکردی اخرین ظرف رو شستی و وارد حال شدی کنترل رو از روی مبل برداشتی و تی وی و خاموش و دنبال یونگی میگشتی و هعی صداش میزدی
_یونگی،یونگی
صدای بمش توی خونه پیچید ک تو خودتو لوس کردی
+جانم چیکار داری صدا میکنی
_کجایی
+اتاق خواب
_اها
از پله ها بالا رفتی و ب سمت اتاق رفتی و در باز کردی ک دیدی روی تخت دراز و سرش توی گوشیه تا دیدت روی تخت نشست و گفت
+سلام بیبی
_سلام،یونگی
+بلی
داشتی ب سمت تخت میرفتی و لب میزدی
_خسته شدم
خودتو روی تخت پرت کردی ک یونگی روبت چرخیو تو دراز بودی و اون نشسته ک گفت
+خب چیکار کنم خسته نشی
_نمی دونم،گوشیتو بوده
گوشی و داد دستت و رفت ب تاج تخت تکیه داد و هدفون و گذاشت روی سرش و توعم رفتی رو پاش سرت و گذاشتی و گفتی
_خوابم میاد
نگات کرد و نگاهش ب لبت خورد ک هدفون برداشت گفت
+چی میگی بیبی
_میگم خوابم میاد
گوشی و انداختی و گفت
+پاشو دراز بکشم
رفتی کنارو دراز کشیو ب پهلو بود توعم ب پلو روب روش حرکت کردی دستشو دراز کرد سرتو نزدیک بردی و سرتو رو دستش گذاشتی و گفتی
_بوس بده
خندید و بوست کرد و چشات و بستی سرتو دادی پایین ک موهاتو بوس کرد و گفت
+بخواب بیبی من
دیدگاه ها (۳)

فکت کره

سناریو جیمین

فیک تهیونگ پارت 6(کادر مهربانی)توی خیابون راه افتادم و ب اطر...

سناریو جیمین

چندپارتی☆p.2دوباره به سمت اتاقش رفتی.در را باز کردی.ایستادی....

سناریو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط