سناریو از بی تی ای:
سناریو از بی تی ای:
موضوع: وقتی که از استیچ آمدیین پایین و تو پایین استیج بودین که خالتو دیدی و خالت دستو کشید و با خودش برد و بهت گفت یا با پسر من عروسی میکنی یا باید از خانواده بری و هیچ وقت امسمون نیاری اون ها هم گوش میدادن به عنوان عضو هشتم
(کسی که درخواست داده بود یعنی من عاشق اون مغزت هستم)
نامجون: آومده زد تو گرفت و پشت خودش قایم کرد و با خالت دعوا کرد
جین: میاد دستتو میگر با خودش می بره
شوگا: تو بغل نیکن با خودش می بره و میزار پیش اعضا و میر با خالت دعوا میکن
جی هوپ: زود میاد دستت میگر با خودش می بره و اون لحظه بهت اعتراف میکن
جبمین: وقتی میبین اون که از تو خوشش میاد میگ این یک فرست مناسب و میاد به خالت میگم بخشید نمیدون با پسره شما عروسی کن
خالت: اون قوت چرا و تو کیش میشی
جیمین: من دوست پسرش هستم
تهیونگ: خیلی عصبی میش و نمیزار حتا خالت حرف بزن میاد بهت میگ ا/ت: بیا کاران دارم خالت: بخشید دارم با هاش حرف میزنم
تهیونگ: خب به ما چه که کسی به پسر شما عروسی نمی کنه
جونگکوک: مثل تهیونگ
خواهش میکنم گزارشش نکنین اگه بد بود بهم بگین خودم حذفش میکنم
موضوع: وقتی که از استیچ آمدیین پایین و تو پایین استیج بودین که خالتو دیدی و خالت دستو کشید و با خودش برد و بهت گفت یا با پسر من عروسی میکنی یا باید از خانواده بری و هیچ وقت امسمون نیاری اون ها هم گوش میدادن به عنوان عضو هشتم
(کسی که درخواست داده بود یعنی من عاشق اون مغزت هستم)
نامجون: آومده زد تو گرفت و پشت خودش قایم کرد و با خالت دعوا کرد
جین: میاد دستتو میگر با خودش می بره
شوگا: تو بغل نیکن با خودش می بره و میزار پیش اعضا و میر با خالت دعوا میکن
جی هوپ: زود میاد دستت میگر با خودش می بره و اون لحظه بهت اعتراف میکن
جبمین: وقتی میبین اون که از تو خوشش میاد میگ این یک فرست مناسب و میاد به خالت میگم بخشید نمیدون با پسره شما عروسی کن
خالت: اون قوت چرا و تو کیش میشی
جیمین: من دوست پسرش هستم
تهیونگ: خیلی عصبی میش و نمیزار حتا خالت حرف بزن میاد بهت میگ ا/ت: بیا کاران دارم خالت: بخشید دارم با هاش حرف میزنم
تهیونگ: خب به ما چه که کسی به پسر شما عروسی نمی کنه
جونگکوک: مثل تهیونگ
خواهش میکنم گزارشش نکنین اگه بد بود بهم بگین خودم حذفش میکنم
۶.۷k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.