من و دل هر دو زآغوش کسی طرد شدیم
من و دل هر دو زآغوش کسی طرد شدیم
هردو از عشق در این مساله دلسرد شدیم
جغد شومی به سرشاخه ی احساس نشست
زیر باران بهاری من و دل زرد شدیم !!!
کوچه هر شب به خودش باز مرا می خواند
ما به عشق غزل از چشم تو شبگرد شدیم
زندگی ؛ حسرت یک عمر نداری ها بود ...
وه چه قدر زود هم آغوش غم و درد شدیم
ما به یاد تو و گیسوی رهایت در باد
دل سپردیم به هر کوچه و ولگرد شدیم
بچه بودیم در این راه من و یک دل زار
زیر باران غمش گریه کنان مرد شدیم...
#خاصترین
هردو از عشق در این مساله دلسرد شدیم
جغد شومی به سرشاخه ی احساس نشست
زیر باران بهاری من و دل زرد شدیم !!!
کوچه هر شب به خودش باز مرا می خواند
ما به عشق غزل از چشم تو شبگرد شدیم
زندگی ؛ حسرت یک عمر نداری ها بود ...
وه چه قدر زود هم آغوش غم و درد شدیم
ما به یاد تو و گیسوی رهایت در باد
دل سپردیم به هر کوچه و ولگرد شدیم
بچه بودیم در این راه من و یک دل زار
زیر باران غمش گریه کنان مرد شدیم...
#خاصترین
۴.۷k
۰۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.