ات

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
#𝗽𝗮𝗿𝘁 4
#𝗮𝗿𝗺𝗶

ا/ت

سرم رو روبه جلو چرخوندم همه شروع به دست زدن کرده بودن مجری امد همه برای احترام بلند شدن منو تهیونگ هم بلند شدیم بعد نشستیم
مجری اولش یکم شوخی کرد بعد شروع کرد به تشکر کردن از آیدل ها


مجری : از همتون ممنونم که امروز به پارتنر من آمدید و همتون پارتنر هاتون رو آوردین(لبخند)

مجری : امروز همتون با پارتنر هاتون امدین درسته؟

همه با هم یک صدا گفتن بله

مجری : نه نه من فکر نمیکنم
مجری : یکی اینجا هست که بدونه پارتنرش آمده (آخرش می‌خنده)
مجری : اون کسی نیست جز کیم تهیونگ

دوربین روی تهیونگ زوم کرد تهیونگ لبخند زد و بلند شد سر پا و دوباره نشست

مجری : میشه لطفا یه میکروفون بهشون بدید ممنونم
مجری : کیم تهیونگ چه طوری

تهیونگ : ممنونم از دعوت شما

مجری : اوم بزار ببینم....عع تو که پارتنر هم نداری
چی ولی من دارم یه چیزی اونجا ها می‌بینما

ا/ت

استرس گرفته بودم اولین بار بود دوربین روم زوم می‌کنه استرس گرفتم که نکنه کسی بفهمه قرار گزاشتن منو تهیونگ رو

مجری : واو دارم اونجا یه دختر خیلی خیلی خیلی ......اوف خیلی جذاب میبینم

بهم یه میکروفون دادن

ا/ت : ممنونم

مجری : اسمت رو بهم میگی یا باید عشقم صدات کنم؟

ا/ت : من ا/ت هستم

تهیونگ کنارم نشسته بود عصبی بود نفس های بلند بلند میکشید طوری که صداش به گوشم رسید توی دلم گفتم خدایا خودت بخیر کن

مجری : ا/ت چند سالته؟

ا/ت : ام ..... ۱۹ سال

مجری : خوبه پس میتونی با من قرار بزاری
می‌دونی که الان من و تهیونگ تنها کسایی هستیم که بدونه پارتنرمون آمدیم توی این برنامه
فک نکنم تو دوست دختر تهیونگ باشی هوم؟

ا/ت : منظورتون آقای کیم تهیونگه؟

سرمو برگردوندم سمت تهیونگ داشت با اخم و حرص نگاش میكردم نمیدونستم چی بگیم ...........

(خمارییی😂)
دیدگاه ها (۵)

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 5↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ویو ا/تمجری : ا/ت .....پ...

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 6↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ویو ا/تتهیونگ امد نشست ت...

چنل ما در روبیکا

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 3↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ تهیونگ ساعت ۹،۳۰ بود سا...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط