فرشته کوچولو من
فرشته کوچولو من
پارت ۹۱
[ویو هارین]
هاجون: نگران نباش... اسلحه دارم
تا هاجون خواست بهشون شلیک کنه
یکی از مردا شیشه شکست
و محکم کوبید داخل سر هاجون
بی هوش شد
حالا چه غلطی کنم
پیاده شدم
اسلحه از کیفم در آوردم و رویه همون مرد گرفتم
هارین: دستت بهش بخوره شلیک می کنم
مرده: هارین خانم کاری با شما نداریم
چی اسمم از کجا می دونه ؟
مرده: همراه ما بیاید
یکی از مردا هاجون سوار ماشین کرد
هارین: اسم ریئست بگو
مرده: ته مون
نه عمرا برم
خواستم فرار کنم ولی مرده نزدیکم شد بهم سیلی محکمی زد
و بزور همراه خودش سوار ماشین کردم
عوضی عین غول بود بعد از چند مین به یک
ساختمون رسیدیم متروکه نبود
بیشتر فضای کار بود
هاجون به صندلی بستن
منم فقط نشسته بودم نگاه می کردم
که ته مون خودش اومد
هارین: چرا ما رو گرفتید
خندید و گفت
ته مون: خیلی خونسرد و نترسی ها
با پوزخند نگاهش کردم
هارین: تو دوست بردارم و شریکش هستی و داداشم خوب می شناسی اگر بلایی سرم بیاری داداشم نابودت می کنه

اسلاید دوم لباس هارین وقتی همراه هاجون بود
پارت ۹۱
[ویو هارین]
هاجون: نگران نباش... اسلحه دارم
تا هاجون خواست بهشون شلیک کنه
یکی از مردا شیشه شکست
و محکم کوبید داخل سر هاجون
بی هوش شد
حالا چه غلطی کنم
پیاده شدم
اسلحه از کیفم در آوردم و رویه همون مرد گرفتم
هارین: دستت بهش بخوره شلیک می کنم
مرده: هارین خانم کاری با شما نداریم
چی اسمم از کجا می دونه ؟
مرده: همراه ما بیاید
یکی از مردا هاجون سوار ماشین کرد
هارین: اسم ریئست بگو
مرده: ته مون
نه عمرا برم
خواستم فرار کنم ولی مرده نزدیکم شد بهم سیلی محکمی زد
و بزور همراه خودش سوار ماشین کردم
عوضی عین غول بود بعد از چند مین به یک
ساختمون رسیدیم متروکه نبود
بیشتر فضای کار بود
هاجون به صندلی بستن
منم فقط نشسته بودم نگاه می کردم
که ته مون خودش اومد
هارین: چرا ما رو گرفتید
خندید و گفت
ته مون: خیلی خونسرد و نترسی ها
با پوزخند نگاهش کردم
هارین: تو دوست بردارم و شریکش هستی و داداشم خوب می شناسی اگر بلایی سرم بیاری داداشم نابودت می کنه

اسلاید دوم لباس هارین وقتی همراه هاجون بود
- ۷.۸k
- ۰۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط