فرشته کوچولو من
فرشته کوچولو من
پارت ۹۰
[ویو هارین]
هاجون:خب ما بریم
هاجون رفت سوار ماشین شد
رفتم آروم جونگ کوک بوسیدم
و بوسه ای کوتاه روی لبش کاشتم
هارین: بای عشقم
جونگ کوک: خدانگهدار
رفتم سوار ماشین شدم
هاجون : با لینا هماهنگ کردی دیگه
هارین: آره نگران نباش
خیالش راحت شد
هارین: میگم چرا اینقدر از لینا خوشت اومده
یکم تردید داشت بگه
ولی تمام سعی خودش می کرد که خجالت نکشه و بگه
این با جونگ کوک فرق داره خیلی مهربون
و خوش اخلاق.... احساسش بروز می ده
هاجون: دختر دوست مامانم بود...یک بار اتفاقی دیدمش همون موقع بهش دل بستم.... ولی هیچوقت نگفتم
هارین: اشکالی نداره فوقش الان اوکی میشه....
خندید گفت
هاجون: باورم نمیشه با کسی دارم حرف می زنم که تا دو روز پیش هر دقیقه داشتیم هم دیگه کتک می زدیم
راست می گفت
ما دوتا عین سگ هم دیگه اذیت می کردیم
خنده دار بود
هارین: دیگه دیگه
دیگه ساکت شدیم که
وسط راه ماشینی جلومون گرفت
هاجون خواست دنده عقب بره
ولی
یهو مرد سیاه پوش دور ماشین گرفتن
پارت ۹۰
[ویو هارین]
هاجون:خب ما بریم
هاجون رفت سوار ماشین شد
رفتم آروم جونگ کوک بوسیدم
و بوسه ای کوتاه روی لبش کاشتم
هارین: بای عشقم
جونگ کوک: خدانگهدار
رفتم سوار ماشین شدم
هاجون : با لینا هماهنگ کردی دیگه
هارین: آره نگران نباش
خیالش راحت شد
هارین: میگم چرا اینقدر از لینا خوشت اومده
یکم تردید داشت بگه
ولی تمام سعی خودش می کرد که خجالت نکشه و بگه
این با جونگ کوک فرق داره خیلی مهربون
و خوش اخلاق.... احساسش بروز می ده
هاجون: دختر دوست مامانم بود...یک بار اتفاقی دیدمش همون موقع بهش دل بستم.... ولی هیچوقت نگفتم
هارین: اشکالی نداره فوقش الان اوکی میشه....
خندید گفت
هاجون: باورم نمیشه با کسی دارم حرف می زنم که تا دو روز پیش هر دقیقه داشتیم هم دیگه کتک می زدیم
راست می گفت
ما دوتا عین سگ هم دیگه اذیت می کردیم
خنده دار بود
هارین: دیگه دیگه
دیگه ساکت شدیم که
وسط راه ماشینی جلومون گرفت
هاجون خواست دنده عقب بره
ولی
یهو مرد سیاه پوش دور ماشین گرفتن
- ۷.۷k
- ۰۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط