{غیر ممکن}
{غیر ممکن}
p4
ویو ا/ت:
دوسش دارم، اما ولی این دیگه اشتباهه مگه من نوکرشم البته از الان هستم 😐
تف توش اصن به من چه چی گفتم به من چه؟ یکاری کن لی گیول ناسلامتی سنت از 19 سال گذشته داری
توسط یه غول(از خداتم باشه دختره کم عقل😐)گنده بک دزدیده میشی،فرار کن اره، دستمو از دسش کشیدمو فرار کردم به در که رسیدم یهو دوتا بادیگارداش جلومو گرفتن اومد پشتم و بهم گفت:
_:کجا میری؟ وایسا!
دوباره دستمو گرفت منو نشوند تو ماشینش و کنارم نشست
واقعا از ته دل داشتم می ترسیدم قلبم مثل وزش باد تند تند
میزد نمیدونستم چیکار کنم داشت منو بعنوان خدمتکارش میدزدید رسیدیم
ویو کوک:
فکر کرده کیه؟ وقتی مثل چی ازش کار کشیدم میفهمه!(فکرتون جای بدنره هنوز عاشقش نشده)رسیدیم بردمش اتاق خدمت کارا به اجوما
گفتم که بهش یاد بده چیکار کنه
ویو ا/ت:
خونه نبود، قصرم نبود،عمارت بود نمیدونم چی بود خیلی بزرگ بود نکنه از نن انتظار داشت راه هارو یاد بگیرم؟ شروع کردم کار کردن اول ظرفارو شستم...
لایک و کامنت:)
p4
ویو ا/ت:
دوسش دارم، اما ولی این دیگه اشتباهه مگه من نوکرشم البته از الان هستم 😐
تف توش اصن به من چه چی گفتم به من چه؟ یکاری کن لی گیول ناسلامتی سنت از 19 سال گذشته داری
توسط یه غول(از خداتم باشه دختره کم عقل😐)گنده بک دزدیده میشی،فرار کن اره، دستمو از دسش کشیدمو فرار کردم به در که رسیدم یهو دوتا بادیگارداش جلومو گرفتن اومد پشتم و بهم گفت:
_:کجا میری؟ وایسا!
دوباره دستمو گرفت منو نشوند تو ماشینش و کنارم نشست
واقعا از ته دل داشتم می ترسیدم قلبم مثل وزش باد تند تند
میزد نمیدونستم چیکار کنم داشت منو بعنوان خدمتکارش میدزدید رسیدیم
ویو کوک:
فکر کرده کیه؟ وقتی مثل چی ازش کار کشیدم میفهمه!(فکرتون جای بدنره هنوز عاشقش نشده)رسیدیم بردمش اتاق خدمت کارا به اجوما
گفتم که بهش یاد بده چیکار کنه
ویو ا/ت:
خونه نبود، قصرم نبود،عمارت بود نمیدونم چی بود خیلی بزرگ بود نکنه از نن انتظار داشت راه هارو یاد بگیرم؟ شروع کردم کار کردن اول ظرفارو شستم...
لایک و کامنت:)
۴.۸k
۰۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.