{غیر ممکن}
{غیر ممکن}
p5
دستم خورد و یکی از ظرفارو شکستم وای الان دبگه رسما مردم، جونگ کوک هنوز کامل نرفته بود و صدارو شنید.
_:حالا چون تازه کاری میبیخشم، بجاش 4 ساعت داخل اتاق بغلی بمون با هیچکس حرف نزن بیرون هم اصلا نیا درو باز نکن تا قفل درو پیدا نکردم .
اتاق خیلی قدیمی بود خیلی هم ترسناک منو برد داخل اتاف درو بست، زیاد ادم بدی نبود ولی خدایی 4 ساعت زیاده، یکم دور اتاق چرخیدم ولی نیومد میترسیدم برم بیرون ولی با خودم فکر میکنم اونقدر ها هم بد نیست برای همین ترسم ریخت و رفتم یکم که درو باز کردم دیدم داره میاد سریع خومدمو کشیدم داخل تا منو نبینه، صدای پاش میومد امد داخل و گفت
_:برو عقب میخوام درو قفل کنم.
رفتم عقب درو قفل کرد ولی کلید رو در مونده بود.
( پرش به هشت ساعت بعد)
هنوز درو باز نکرده بود. خیلی ترسیده بودم. گوشیم زنگ خورد،
بکسو بود حپاب دادم.
&:سلام خوبی، چیشد؟ کحا رفتین؟ حالت خوبه؟باهات چیکار کرد؟کجایی دختر؟
+:نترس حالم خوبه فقط یه چند روزی نیستم فقط منو با یکسی اشتباه گرفت.
&:چرا نیستی؟
+:به دلایل شخصی،دیگه قطع میکنم.
&:مواظب خودت باش خداحافظ.
( تماس قطع شد)
ویو کوک:
سلامته خوبی؟
*:سلام کوک تو خوبی؟
_:هیونگ بگو چیشده، نه نمیخواد بگی خودم میگم،بجای اون خدمت کاره که پیر بود یه دختر جوون اومد،بلاخره تونستم یه خدمت کاره جدید پیدا کنم..
لایک:»
کامنت:»
p5
دستم خورد و یکی از ظرفارو شکستم وای الان دبگه رسما مردم، جونگ کوک هنوز کامل نرفته بود و صدارو شنید.
_:حالا چون تازه کاری میبیخشم، بجاش 4 ساعت داخل اتاق بغلی بمون با هیچکس حرف نزن بیرون هم اصلا نیا درو باز نکن تا قفل درو پیدا نکردم .
اتاق خیلی قدیمی بود خیلی هم ترسناک منو برد داخل اتاف درو بست، زیاد ادم بدی نبود ولی خدایی 4 ساعت زیاده، یکم دور اتاق چرخیدم ولی نیومد میترسیدم برم بیرون ولی با خودم فکر میکنم اونقدر ها هم بد نیست برای همین ترسم ریخت و رفتم یکم که درو باز کردم دیدم داره میاد سریع خومدمو کشیدم داخل تا منو نبینه، صدای پاش میومد امد داخل و گفت
_:برو عقب میخوام درو قفل کنم.
رفتم عقب درو قفل کرد ولی کلید رو در مونده بود.
( پرش به هشت ساعت بعد)
هنوز درو باز نکرده بود. خیلی ترسیده بودم. گوشیم زنگ خورد،
بکسو بود حپاب دادم.
&:سلام خوبی، چیشد؟ کحا رفتین؟ حالت خوبه؟باهات چیکار کرد؟کجایی دختر؟
+:نترس حالم خوبه فقط یه چند روزی نیستم فقط منو با یکسی اشتباه گرفت.
&:چرا نیستی؟
+:به دلایل شخصی،دیگه قطع میکنم.
&:مواظب خودت باش خداحافظ.
( تماس قطع شد)
ویو کوک:
سلامته خوبی؟
*:سلام کوک تو خوبی؟
_:هیونگ بگو چیشده، نه نمیخواد بگی خودم میگم،بجای اون خدمت کاره که پیر بود یه دختر جوون اومد،بلاخره تونستم یه خدمت کاره جدید پیدا کنم..
لایک:»
کامنت:»
۳.۹k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.