وقتی بازیت داد ولی دست کمی از اون نداشتی ....
وقتی بازیت داد ولی دست کمی از اون نداشتی ....
پارت سیزده
____
بالاخره بعد از یک ساعت رسیدن عمارت جیهوپ
اول جیهوپ وارد شد بعد ا.ت
صدای خنده دوست های جیهوپ میآمد
کوک :آره خلاصه ...هوپی هیونگ رفت که با بادیگاردش آشنا بشه
ته:اگر بادیگارد داشته باشه ...اونم اینجا زندگی میکنه ؟!
نامی:ته ؟!...عقلت رو بردی تعطیلات
کوک:(خنده) هیونگ مگه عقل هم داشت ؟!
ته:یااا...فقط سوال کردم
یونگی:آنقدر بچه رو اذیت نکنید دیگه ...آره تهیونگا میاد اینجا چون باید همیشه حواسش به جیهوپ باشه
ته:از یونگی هیونگ یاد بگیرید شعور ...فراتر از تیلیارد
کوک: باشه با...
اومد حرف بزنه که با دیدن جیهوپ و ا.ت حرفش نصفه موند
جین:چیشد لال شدی کوک؟!
کوک: ا.ت ؟!
جیمین:ها ؟! روانی ...
کوک:نه نه ا.ت ...اون ا.ته
همه با این حرف کوک برگشتند که با دیدن جیهوپ و ا.ت تعجب کردند
ته:ا.ت ... خودتی؟!
یونگی: نه ننشه ...این چه سوالیه آخه ...ببینم تو بادیگارد جیهوپ شدی ؟!
+بله آقای مین
یونگی:آقای مین ؟!(خنده)
_این بادیگارد من و ...مسئول پرونده هست
جین:آها ...اما...ولش کن مهم نیست
هم رفتند سر کار خودشون جمع خیلی ساکت شده بود ... هیچکس انتظار رویارویی با ا.ت رو نداشت ...تنها کسایی که میدونستند ا.ت رئیس شرکته کوک و جیهوپ و تهیونگ بود اما ...کی میدونست که ا.ت مافیا هست ؟!...قطعا تهیونگ که الان همه طرف توسط ا.ت مورد حمایت و حفاظت بود
ا.ت رفت او اتاقی که هوپی بهش داده بود ...داشت لباس عوض میکرد که تهیونگ اومد داخل (لباسش رو پوشیده)
+بله؟!
ته:ببینم ...چرا اومدی؟؟خوبی؟!
+آره خوبم ...(تعریف کردن قضیه)
ته:پس بالاخره با خواهرت روبرو شدی
+اوهوم
ته:چیشد ؟! باهات آشتی کرد ؟!
+زبونش که اینجوری میگفت ولی ...خودش رو نمیدونم
ته:اوکی ...من میرم پایین تا بهت شک نکنن تو هم بیا
+باشه ممنون
ته در روباز کرد و رفت رو تخت دراز کشیدن بودم که بعد از دو دقیقه جیهوپ اومد داخل
+بله آقای جانگ ؟!
_ا.ت...خانم کیم گفتم بیام صداتون کنم برای شام ...در ضمن ...دفعه بعدی که میخواهید پسری رو تو اتاق راه بدید در رو ببندید
+ها ؟!...آقای جانگ فکر کنم خودتون رو با من اشتباه گرفتید ...تهیونگ فقط اومد اینجا چون سوال داشت همین ...
_من که اینجوری فکر نمیکنم
+منم فکر نمیکنم به شما ربطی داشته باشه
بلند شد و از کنار جیهوپ رد شد با تنه
+سعی کنید شعورتون رو ببرید بالا و قبل از ورود به اتاق در بزنید
رفتند پایین که ...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BANGTAN#BTS#ARMY#fake#J_HOPE
پارت سیزده
____
بالاخره بعد از یک ساعت رسیدن عمارت جیهوپ
اول جیهوپ وارد شد بعد ا.ت
صدای خنده دوست های جیهوپ میآمد
کوک :آره خلاصه ...هوپی هیونگ رفت که با بادیگاردش آشنا بشه
ته:اگر بادیگارد داشته باشه ...اونم اینجا زندگی میکنه ؟!
نامی:ته ؟!...عقلت رو بردی تعطیلات
کوک:(خنده) هیونگ مگه عقل هم داشت ؟!
ته:یااا...فقط سوال کردم
یونگی:آنقدر بچه رو اذیت نکنید دیگه ...آره تهیونگا میاد اینجا چون باید همیشه حواسش به جیهوپ باشه
ته:از یونگی هیونگ یاد بگیرید شعور ...فراتر از تیلیارد
کوک: باشه با...
اومد حرف بزنه که با دیدن جیهوپ و ا.ت حرفش نصفه موند
جین:چیشد لال شدی کوک؟!
کوک: ا.ت ؟!
جیمین:ها ؟! روانی ...
کوک:نه نه ا.ت ...اون ا.ته
همه با این حرف کوک برگشتند که با دیدن جیهوپ و ا.ت تعجب کردند
ته:ا.ت ... خودتی؟!
یونگی: نه ننشه ...این چه سوالیه آخه ...ببینم تو بادیگارد جیهوپ شدی ؟!
+بله آقای مین
یونگی:آقای مین ؟!(خنده)
_این بادیگارد من و ...مسئول پرونده هست
جین:آها ...اما...ولش کن مهم نیست
هم رفتند سر کار خودشون جمع خیلی ساکت شده بود ... هیچکس انتظار رویارویی با ا.ت رو نداشت ...تنها کسایی که میدونستند ا.ت رئیس شرکته کوک و جیهوپ و تهیونگ بود اما ...کی میدونست که ا.ت مافیا هست ؟!...قطعا تهیونگ که الان همه طرف توسط ا.ت مورد حمایت و حفاظت بود
ا.ت رفت او اتاقی که هوپی بهش داده بود ...داشت لباس عوض میکرد که تهیونگ اومد داخل (لباسش رو پوشیده)
+بله؟!
ته:ببینم ...چرا اومدی؟؟خوبی؟!
+آره خوبم ...(تعریف کردن قضیه)
ته:پس بالاخره با خواهرت روبرو شدی
+اوهوم
ته:چیشد ؟! باهات آشتی کرد ؟!
+زبونش که اینجوری میگفت ولی ...خودش رو نمیدونم
ته:اوکی ...من میرم پایین تا بهت شک نکنن تو هم بیا
+باشه ممنون
ته در روباز کرد و رفت رو تخت دراز کشیدن بودم که بعد از دو دقیقه جیهوپ اومد داخل
+بله آقای جانگ ؟!
_ا.ت...خانم کیم گفتم بیام صداتون کنم برای شام ...در ضمن ...دفعه بعدی که میخواهید پسری رو تو اتاق راه بدید در رو ببندید
+ها ؟!...آقای جانگ فکر کنم خودتون رو با من اشتباه گرفتید ...تهیونگ فقط اومد اینجا چون سوال داشت همین ...
_من که اینجوری فکر نمیکنم
+منم فکر نمیکنم به شما ربطی داشته باشه
بلند شد و از کنار جیهوپ رد شد با تنه
+سعی کنید شعورتون رو ببرید بالا و قبل از ورود به اتاق در بزنید
رفتند پایین که ...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BANGTAN#BTS#ARMY#fake#J_HOPE
۳.۷k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.