وقتی برادر دوستت بود ...
وقتی برادر دوستت بود ...
پارت هفت
____
کوک بکهیون رو هل. داد (تنه زد) و وارد خونه شد ....
ا.ت با دیدن کوک سریع بلند شد
+ت،تو ....آدرس خونه رو از کجا گرفتی ؟!
_یونا بهم داد
+برو بیرون
_اما...
+برو بیروننن
بکهیون @: نشنیدی چی گفت ؟! برو بیرون
_من با تو حرفی ندارم ...بهتره پات رو از گلیمت دراز تر نکنی
روش رو کرد سمت ا.ت
_به حرف هام گوش کن اگر بازم قبول نکردی خودم میرم بیرون ...خب ؟!
+ب،باشه
_ببین من ، من میدونم دیشب خیلی از حد و حدودم جلو تر رفتم ...میدونم کار خیلی اشتباهی کردم که اگر بیشتر پیش میرفت هیچ جای بخششی نداشت ولی ...من دیشب مس،،ت بودم ...حالم دست خودم نبود و ...حالم بد بود ...میدونم حرف هام باعث نمیشه تو دیشب رو فراموش کنی ولی ...
+دیگه در موردش حرف نزن
_اما پس...
+تو دیشب مست بودی ...حالت دست خودت نبود ...باشه ولی ...نمیشه همینجا و همین الان ببخشمت یعنی ...میبخشمت ولی فرصت میخوام یکم اینجا بمونم خب ؟!
_باشه ...فقط ...اگر مشکلت اینه که من دارم اونجا زندگی میکنم ...میتونم برم هتل ...تا وقتی که خونه مون درست بشه میرم ...
+ نه نه راحت باشید ...اصلا بیاید الان میریم باهم خب !
_واقعا ؟!(متعجب)
+آره واقعا ...بریم
@ا.ت مطمئنی ؟!
_اره مطمئنه ...بیا بریم عزی...نه یعنی ا.ت
دست ا.ت رو گرفت و به سمت در حرکت کرد
+و،ولم کن
_نچ نمیشه ...من الان باید کاری کنم تو راضی بشی
+(خنده)
_(لبخند دختر کش)
خدایا این چرا آنقدر کراشه ...چرا انقدر خوبه ...ن،نکنه دارم عاشقش میشم نه نه امکان نداره (حدس بزنید این حرف ها حرف های کی هست؟!؟!)
سمت خونه حرکت کردند با ورودشون به خونه اول کوک وارد شد که یونا اومد داخل
#چیشد ؟! چه غلطی کردی ها ؟!
_یا ...اینم ا.ت
از پشتش بیرون اومدم
+س،سلام
#هوفف...خوبی ؟!...
+آره آره خوبم
_ما میریم الان میایم
+کجا؟!
دست ا.ت رو گرفت و سمت اتاق رفت
+هی چیکار میکنی ؟!
وارد اتاق شد پشتش در رو بست که ...
نظر یادت نره رفیق !
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#fake
پارت هفت
____
کوک بکهیون رو هل. داد (تنه زد) و وارد خونه شد ....
ا.ت با دیدن کوک سریع بلند شد
+ت،تو ....آدرس خونه رو از کجا گرفتی ؟!
_یونا بهم داد
+برو بیرون
_اما...
+برو بیروننن
بکهیون @: نشنیدی چی گفت ؟! برو بیرون
_من با تو حرفی ندارم ...بهتره پات رو از گلیمت دراز تر نکنی
روش رو کرد سمت ا.ت
_به حرف هام گوش کن اگر بازم قبول نکردی خودم میرم بیرون ...خب ؟!
+ب،باشه
_ببین من ، من میدونم دیشب خیلی از حد و حدودم جلو تر رفتم ...میدونم کار خیلی اشتباهی کردم که اگر بیشتر پیش میرفت هیچ جای بخششی نداشت ولی ...من دیشب مس،،ت بودم ...حالم دست خودم نبود و ...حالم بد بود ...میدونم حرف هام باعث نمیشه تو دیشب رو فراموش کنی ولی ...
+دیگه در موردش حرف نزن
_اما پس...
+تو دیشب مست بودی ...حالت دست خودت نبود ...باشه ولی ...نمیشه همینجا و همین الان ببخشمت یعنی ...میبخشمت ولی فرصت میخوام یکم اینجا بمونم خب ؟!
_باشه ...فقط ...اگر مشکلت اینه که من دارم اونجا زندگی میکنم ...میتونم برم هتل ...تا وقتی که خونه مون درست بشه میرم ...
+ نه نه راحت باشید ...اصلا بیاید الان میریم باهم خب !
_واقعا ؟!(متعجب)
+آره واقعا ...بریم
@ا.ت مطمئنی ؟!
_اره مطمئنه ...بیا بریم عزی...نه یعنی ا.ت
دست ا.ت رو گرفت و به سمت در حرکت کرد
+و،ولم کن
_نچ نمیشه ...من الان باید کاری کنم تو راضی بشی
+(خنده)
_(لبخند دختر کش)
خدایا این چرا آنقدر کراشه ...چرا انقدر خوبه ...ن،نکنه دارم عاشقش میشم نه نه امکان نداره (حدس بزنید این حرف ها حرف های کی هست؟!؟!)
سمت خونه حرکت کردند با ورودشون به خونه اول کوک وارد شد که یونا اومد داخل
#چیشد ؟! چه غلطی کردی ها ؟!
_یا ...اینم ا.ت
از پشتش بیرون اومدم
+س،سلام
#هوفف...خوبی ؟!...
+آره آره خوبم
_ما میریم الان میایم
+کجا؟!
دست ا.ت رو گرفت و سمت اتاق رفت
+هی چیکار میکنی ؟!
وارد اتاق شد پشتش در رو بست که ...
نظر یادت نره رفیق !
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#fake
۷.۴k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.