اهوی من
اهوی من
پارت ۱۲۰
اهو:تو اینجا چیکار میکنی؟
شایان:منم این سواله از تو دارم ؟ تو اهو دختر پارسا؟
اهو: اره من اهوم تو بابامو از کجا میشناسی
شایان: پسر خواهرشم دایمه پارسا گفت برم دخترشو بیارم ولی فکرشو نمکردم تو باشی
اهو:منم فکرشو نمکردم
شایان: راه بیوفتم؟
اهو: اره برو
بینمون سکوت تا خونه پارسا ماشین پارک کرد و وقتی داشتم از ماشین پیاده میشدم دستمو گرفت
اهو: داری چیکار میکنی دستتو وردار
شایان: هیچکس نمدونه من پلیسم بهم قول بده ک به هیچکس نگی باشه؟
اهو: باشه باشه دستمو ول کن
(اهو)
باورم نمیشد اونپسر عمه ام باشه نشسته بودم ک یک اهنگ گذاشتن همه شروع کردن به رقصیدن منمنگاه میکردم ک اهنگ ملایم پخش شد زن شوهر ها پارنتر ها شروع کردن باهم دیگ به رقصیدن فقط منو شایان نشسته بودیم ک شایان امد طرفم دستشو دراز کرد
شایان: افتخار رقص بهم میدین زیبا
سرمو پایین انداختم و قبول کردم دستشو گرفتم بلند شدم
دستمو دورگردنش انداختم اونم دستشو دور کمرم یک استرس داشتم ک یک وقت اراد بیاد ولی رقصمون هم عالی بود همنجور ک میرقصیدم یکی از بچه ها شایان هول داد اونم لباش خورد به لبام اونم بدش نیمومد ومنو بوسیده ک یکدفعه با داد اراد هم دیگ رو ول کردیم
(اراد)
یکی از افرادم مارو لو دادن پیش پلیس رفتم ادمش کردم برگشتم امشب پارسا مهمونی داشت اهو با یکی دیگ رفت به سمت خونه پارسا رفتم وقتی رسیدم دیدم اهو دستش رو شانه ای یکی دیگه ای و یک پسره اونو میبوسه رفتم به سمتشونن....
پارت ۱۲۰
اهو:تو اینجا چیکار میکنی؟
شایان:منم این سواله از تو دارم ؟ تو اهو دختر پارسا؟
اهو: اره من اهوم تو بابامو از کجا میشناسی
شایان: پسر خواهرشم دایمه پارسا گفت برم دخترشو بیارم ولی فکرشو نمکردم تو باشی
اهو:منم فکرشو نمکردم
شایان: راه بیوفتم؟
اهو: اره برو
بینمون سکوت تا خونه پارسا ماشین پارک کرد و وقتی داشتم از ماشین پیاده میشدم دستمو گرفت
اهو: داری چیکار میکنی دستتو وردار
شایان: هیچکس نمدونه من پلیسم بهم قول بده ک به هیچکس نگی باشه؟
اهو: باشه باشه دستمو ول کن
(اهو)
باورم نمیشد اونپسر عمه ام باشه نشسته بودم ک یک اهنگ گذاشتن همه شروع کردن به رقصیدن منمنگاه میکردم ک اهنگ ملایم پخش شد زن شوهر ها پارنتر ها شروع کردن باهم دیگ به رقصیدن فقط منو شایان نشسته بودیم ک شایان امد طرفم دستشو دراز کرد
شایان: افتخار رقص بهم میدین زیبا
سرمو پایین انداختم و قبول کردم دستشو گرفتم بلند شدم
دستمو دورگردنش انداختم اونم دستشو دور کمرم یک استرس داشتم ک یک وقت اراد بیاد ولی رقصمون هم عالی بود همنجور ک میرقصیدم یکی از بچه ها شایان هول داد اونم لباش خورد به لبام اونم بدش نیمومد ومنو بوسیده ک یکدفعه با داد اراد هم دیگ رو ول کردیم
(اراد)
یکی از افرادم مارو لو دادن پیش پلیس رفتم ادمش کردم برگشتم امشب پارسا مهمونی داشت اهو با یکی دیگ رفت به سمت خونه پارسا رفتم وقتی رسیدم دیدم اهو دستش رو شانه ای یکی دیگه ای و یک پسره اونو میبوسه رفتم به سمتشونن....
۴.۴k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.