شراب سرخ پارت ۵۵
#red_wine🍷 🍷
کیم سرش را جلو آورد و نرم لبان مردانهاش را روی لبانم گذاشت وقتی عقب کشید گفت:برای بوسیدن من هیچ وقت وقتو تلف نکن..خوشحال میشم لبامو بین شراب های سرخت فشار بدی....
کمی خجالت زده ام کرد و سرم را پایین انداختم.
کیم از جایش برخواست ، فکر کردم میخواهد میز را ترکت کند اما کتاش را از تنش درآورد و روی پاهای برهنه ام انداخت..
از اعماق وجود لبخندی به این توجهاش و جنتلمن بودنش زدم.
جنتلمن اطرافم زیاد بود ، اما تنها کسی که با کار هایش قند تو دلم آب میکرد کیم بود..
او شخصیت سردی داشت همیشه اخمالو بیاعصاب بود،اما وقتی کمی نرمی به خرج میداد، بهم توجه میکرد ، آرومم میکرد ، پشتم در میآمد ، دلم را شیدای خودش میکرد..
کم نرمش میکرد اما همان کماش دلم را مجنون کرده بود.
نامجون رو به کیم گفت:از مایک چه خبر؟ خبری ازش داری؟
تازه متوجه نبود مایک شدم و پرسیدم:اوه راستی مایک کجاست؟
کیم نگاهش را اول به من و بعد به نامجون داد و گفت:فعلا خبری ازش ندارم ، تماسی هم نگرفته.
نامجون:مطمئنی میتونی بهش...
کیم کلام برادرش را قطع کرد و گفت:اینجا جاش نیست!
منظور از جاش من بودم!
دروغ چرا؟ بهم بر خورد!
جیمین سمت ما چرخید و گفت:فکر کنم راشل میخواد وارثشو معرفی کنه!
_وارثش؟
جیمین گفت:اره جئون جونگ کوک..قرار از این به بعد او تجارت راشلو بدست بگیره!
شوکه شدم! جونگ کوک میخواست وارث راشل بشه..
اما چرا؟ یعنی چه نسبتی یا چه هیزوم تری به راشل فروخته که میخواد وارث تجارت او شود.
گویا کیم ذهنم را خواند و گفت:جئون پسر راشله!
اوه خدای من این دیگر نوبرش بود جئون پسر راشل و وارث او بود؟!! چطور ممکنه!
نامجون بلند شد و رو به کیم گفت: بهتر بلند بشیم و این نمایشو از دست ندیم!
کیم چشم غرهای به نامجون رفت که نامی چشمکی به شوخی به او زد.
هر چهار نفری بلند شدیم تا به سمت جایی که تجمع شده بود برویم..اما قبل ان تصمیم گرفتم کت کیم را پس دهم..
کت را روبرویش گرفتم که از دستم گرفت اما بعد کت را روی شانه عریانم ام انداخت و گفت:هوا اینجا کمی سرده ، نمیخوام سرما بخوری!
در واقع اصلا سرد نبود ، او فقط روی مسئله پوشش لباسم کمی حساس بود!
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.