دختر قاتل :part³³
دختر قاتل :part³³
ات: دکتر حالش خوبه عمل چجوری پیشرفت؟
دکتر :باید بگم ک عمل خوب پیشرفت ولی متاسفانه رفتن تو کما
ات:چ..چی
دکتر :متاسفم ولی شاید باید خودتونو آماده کنید اگر خانواده چیزی دارن باهاش تماس بگیرین من دیک باید برم
ات: دارید میگید خوب پیش رفت ولی ممکنه بمیره خودت با خودت چند چندی ؟ هااا(داد)
دکتر:خانم مین عمل به خوبی انجام شده ولی بدنشون تحمل نداره بخاطر همین میگم
ات: اگر بدنش تحمل کنه چی ؟
دکتر: ممکنه چند هفته بیهوش باشه ولی بالاخره بیدار میشه اگر بدنش به خوبی تحمل کنه
ات :باشه مرسی
دکتر رفت
ات همونجا جلو در اتاق عمل نشست بعد ۱۰ دقیقه کانگ سو رو آوردن بیرون و به اتاق vip ک ات براش آماده کرده بود منتقل کردن
ویو ات
بعد از روز افتضاحی ک داشتم رفتم سمت عمارت خودم خیلی وقت بود ک اونجا نبودم باید ی عمارت دیگ میگرفتم اینجارو دیگ همه بلد بودن رسیدم رمز درو زدمو وارد شدم اول رفتم سمت حمام بعد حمام ۴۵ مینی در کمد و باز کردم و ی دست لباس لش برداشتم و پوشیدم گشنم بود بخاطر همین غذا سفارش دادم حدود ۴۵ دقیقه طول میکشید تا برسه بخاطر همین لب تاب و روشن کردمو خواستم یه سری از کار هارو کرده باشم اول رفتم تو سایت فروش عمارت مافیا ها کلی گشتم ولی چیزی نبود ک مد نظرم باشه بیخیال شدم ک همون حدودا غذا رسید و پولشو پرداخت کردمو شروع کردم به خوردن ک صدای پیامک گوشیم اومد نگا کردم دیدم جئون پیام داده اول خواستم بیخیال شم ولی پیامش نزاشت
پیامک'
جئون : باید همو ببینیم
ات: ما باهم حرفی نداریم .دلیلی هم نمیبینم که بخوایم همو ببینیم
جئون: فردا ساعت ۹ شب به این آدرس ******
ات: لوکیشن و که باز کردم ی کارخونه متروکه بود مشکوک میزد ک یه پیام دیگ داد
جئون: تنها میای خانم هیلوری
ویو ات
چیزی نگفتم و گوشیو خاموش کردم بعد از این ماجرا خیلی خسته شده بودم خودمو رو تخت پرت کردم و بیهوش شدم
.......
ات: دکتر حالش خوبه عمل چجوری پیشرفت؟
دکتر :باید بگم ک عمل خوب پیشرفت ولی متاسفانه رفتن تو کما
ات:چ..چی
دکتر :متاسفم ولی شاید باید خودتونو آماده کنید اگر خانواده چیزی دارن باهاش تماس بگیرین من دیک باید برم
ات: دارید میگید خوب پیش رفت ولی ممکنه بمیره خودت با خودت چند چندی ؟ هااا(داد)
دکتر:خانم مین عمل به خوبی انجام شده ولی بدنشون تحمل نداره بخاطر همین میگم
ات: اگر بدنش تحمل کنه چی ؟
دکتر: ممکنه چند هفته بیهوش باشه ولی بالاخره بیدار میشه اگر بدنش به خوبی تحمل کنه
ات :باشه مرسی
دکتر رفت
ات همونجا جلو در اتاق عمل نشست بعد ۱۰ دقیقه کانگ سو رو آوردن بیرون و به اتاق vip ک ات براش آماده کرده بود منتقل کردن
ویو ات
بعد از روز افتضاحی ک داشتم رفتم سمت عمارت خودم خیلی وقت بود ک اونجا نبودم باید ی عمارت دیگ میگرفتم اینجارو دیگ همه بلد بودن رسیدم رمز درو زدمو وارد شدم اول رفتم سمت حمام بعد حمام ۴۵ مینی در کمد و باز کردم و ی دست لباس لش برداشتم و پوشیدم گشنم بود بخاطر همین غذا سفارش دادم حدود ۴۵ دقیقه طول میکشید تا برسه بخاطر همین لب تاب و روشن کردمو خواستم یه سری از کار هارو کرده باشم اول رفتم تو سایت فروش عمارت مافیا ها کلی گشتم ولی چیزی نبود ک مد نظرم باشه بیخیال شدم ک همون حدودا غذا رسید و پولشو پرداخت کردمو شروع کردم به خوردن ک صدای پیامک گوشیم اومد نگا کردم دیدم جئون پیام داده اول خواستم بیخیال شم ولی پیامش نزاشت
پیامک'
جئون : باید همو ببینیم
ات: ما باهم حرفی نداریم .دلیلی هم نمیبینم که بخوایم همو ببینیم
جئون: فردا ساعت ۹ شب به این آدرس ******
ات: لوکیشن و که باز کردم ی کارخونه متروکه بود مشکوک میزد ک یه پیام دیگ داد
جئون: تنها میای خانم هیلوری
ویو ات
چیزی نگفتم و گوشیو خاموش کردم بعد از این ماجرا خیلی خسته شده بودم خودمو رو تخت پرت کردم و بیهوش شدم
.......
۷.۷k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.