My lovely mafia🍷🧸🐾 p³⁶
یونگی « اولا شنود بهتون وصله دوما بادیگاردا نزدیکن مشکلی پیش بیاد وارد عمل میشیم...تو که باید این چیزا رو خوب بدونی هوم؟ خیلی خب...فردا بعد از ظهر اون ماشینی که خدمتکارا رو میبرع اونجا رو میبینیم...میلا و میچا میرین اونجا و با بقیه خدمتکارا وارد عمارت میشین...جاناتان هم به عنوان هکر وارد عمارت میشی و تمام جمله بندی ها که برای معرفی هست رو بهت میگم...خیلی خب...ماموریت از فردا آغاز میشه...
یک ماه بعد//
هایون « خیلی خب...فردا توی مهمونی میتونیم شروع کنیم...تمام...
میچا « تو آماده ای برای فردا...
هایون « اوهوم...تا الان که نتونستم اطلاعات چشم گیری پیدا کنم...شاید فردا بتونیم کاری کنیم...
میچا « خیلی خب...میدونی که فردا یونگی و هوسوک و جیمین به جای برادران راف میان...مطمئنا توی یه جشن بالماسکه کسی نمیفهمه اونا هستن...
هایون « اوهوم...خیلی خب بهتره بخوابیم تا به چوخ نرفتیم...
میچا « اوم شب بخیر....
فردا صبح//
یک ماه بعد//
هایون « خیلی خب...فردا توی مهمونی میتونیم شروع کنیم...تمام...
میچا « تو آماده ای برای فردا...
هایون « اوهوم...تا الان که نتونستم اطلاعات چشم گیری پیدا کنم...شاید فردا بتونیم کاری کنیم...
میچا « خیلی خب...میدونی که فردا یونگی و هوسوک و جیمین به جای برادران راف میان...مطمئنا توی یه جشن بالماسکه کسی نمیفهمه اونا هستن...
هایون « اوهوم...خیلی خب بهتره بخوابیم تا به چوخ نرفتیم...
میچا « اوم شب بخیر....
فردا صبح//
۸۸.۱k
۲۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.