- ببین ، باید چکش کنی ! ببینی که شغل داره یا نه با پلیس د
- ببین ، باید چکش کنی ! ببینی که شغل داره یا نه با پلیس در ارتباطه یا نه !
باید جا من بری عمارت من اگه خودم برم مستقیم میکشمش چون تا الان پلیسا به من آنقدر نزدیک نشدن که این بچه نزدیک شده!
گوشی و حتما بگرد و توی اون زمانی که عمارتی خواهش میکنم یه روز آدم نباش یکم بد شو تا ازت حساب ببره! مهربونی ؟ ممنوع!
#هلیا ...
بردنم یه عمارت که انگار قصر بود البته قصر میخواستم واسه کجا وقتی که الان معلوم نبود که قراره بکشم یا زنده بزارم ؟
با دیدن انباری که داشتن اونجا میبردنم استرس کل وجودمو گرفت ...
بردنم یه جایی که توش! توش! توش ! توش موش بود ! جیغ زدم و سعی کردم فرار کنم رفتم پشت نگهبانی که شاهرخ آورده بود تا شاید بتونم از حمله اون موش جلوگیری کنم ...
#یاشار ...
داشتم دیگه میرسیدم کرج که سهیل زنگ زد...
- حاجی این خیلی سلیطه اس هرچقدر هم که به قول تو وحشی بشم حساب نمیبره تازه مسخرمم میکنه !
- ای گوه ت....هوفف اومدم اومدم " فقط بهش بگو یاشار میگه پارت میکنم سلیطه خانم !
- بابا عزیزم تا تو بیای من اعصاب برام نمونده انقد که جیغ میزنه ! به ولله کر شدم !
هی جیغ میزنه گریه میکنه فحش میده هی میگه گوشیم و بده گوشیمو میخوام
یه موش تو اون زیر زمینه که ۱۰۰ ساله توش نرفتی دیده میگه منو بزار تو دستشویی ولی اونجا نه !
بردمش تو اتاق درو قفا کردم گفتم اگه زر بزنی دست و پاتم میبندم انقد جیغ زد مشت زد تو در که گفتم الان دستاش زخم شدن .
حاجی من با اینهمه صبر و تحمل الانه که پارش کنم تو باشی که دیگه مهلت زنده موندن نمیدی بهش ! فقط بیا اینجا نجاتم بده پسر عمو ..!
چشم عزیزم اومدم
😂چه پارتی !
سلیطه خانم وارد میشوند 🔪🔪
باید جا من بری عمارت من اگه خودم برم مستقیم میکشمش چون تا الان پلیسا به من آنقدر نزدیک نشدن که این بچه نزدیک شده!
گوشی و حتما بگرد و توی اون زمانی که عمارتی خواهش میکنم یه روز آدم نباش یکم بد شو تا ازت حساب ببره! مهربونی ؟ ممنوع!
#هلیا ...
بردنم یه عمارت که انگار قصر بود البته قصر میخواستم واسه کجا وقتی که الان معلوم نبود که قراره بکشم یا زنده بزارم ؟
با دیدن انباری که داشتن اونجا میبردنم استرس کل وجودمو گرفت ...
بردنم یه جایی که توش! توش! توش ! توش موش بود ! جیغ زدم و سعی کردم فرار کنم رفتم پشت نگهبانی که شاهرخ آورده بود تا شاید بتونم از حمله اون موش جلوگیری کنم ...
#یاشار ...
داشتم دیگه میرسیدم کرج که سهیل زنگ زد...
- حاجی این خیلی سلیطه اس هرچقدر هم که به قول تو وحشی بشم حساب نمیبره تازه مسخرمم میکنه !
- ای گوه ت....هوفف اومدم اومدم " فقط بهش بگو یاشار میگه پارت میکنم سلیطه خانم !
- بابا عزیزم تا تو بیای من اعصاب برام نمونده انقد که جیغ میزنه ! به ولله کر شدم !
هی جیغ میزنه گریه میکنه فحش میده هی میگه گوشیم و بده گوشیمو میخوام
یه موش تو اون زیر زمینه که ۱۰۰ ساله توش نرفتی دیده میگه منو بزار تو دستشویی ولی اونجا نه !
بردمش تو اتاق درو قفا کردم گفتم اگه زر بزنی دست و پاتم میبندم انقد جیغ زد مشت زد تو در که گفتم الان دستاش زخم شدن .
حاجی من با اینهمه صبر و تحمل الانه که پارش کنم تو باشی که دیگه مهلت زنده موندن نمیدی بهش ! فقط بیا اینجا نجاتم بده پسر عمو ..!
چشم عزیزم اومدم
😂چه پارتی !
سلیطه خانم وارد میشوند 🔪🔪
۳.۴k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.