الماس محافظ شده

🐉الماس محافظ شده🐉
(پارت 6)

زبان الا
الا زیر زیرکی گفت: چه ادمایی پیدا میشه که ادمارو مسخره می کنن اییشش
بعدش لیام رو نگاه کردم و دیدم تو فکره و ناراحته و بعدش لیام متوجه نگاه من شد و منم بهش لبخند زدم
الا: امیدتو از دست نده😊
یکم مکس کرد و بعدش یه لبخند کوچیک زده
لیام: باش تلاش خودمو می کنم
و بعدش یهو معلم صدام زد
معلم: الا جان بیا
الا: چشم خانوم
بعدش رفتم پیش معلم
معلم: خب شما شاگرد جدید هستی اول باید تست بدی
الا: چشم خانم
معلم: خب، حالا برامون یه گوله برفی درست کن الا جان
الا: چشم
معلم: خب، شروع کن
الا: چشم هامو بستم و یه نفس عمیق کشیدم و حالت دستمو شبیه مودرا کردم (زبان نویسنده: تو گوگل سرچ کنید مودرا چی هست🗿)
خلاصه بگم موفق شدم این تستو حل کنم
معلم: افرین
((زبان لیام))
الا داشت با من حرف میزد که یهو معلم صداش زد می خواستم ازش تشکر کنم ولی نتونستم وقتی کلاس تموم شد ازش تشکر می کنم دیدم الا داره گوله برفی درست می کنه بهش لبخند زدم
موفق باشید دختر:) (عررررر)
وقتی دیدم موفق شد تستشو رد کرده خوشحال شدم
(معلم همه ایه هم کلاسی ها رو یکی یکی صدا زد و همه کارشون رو خوب انجام دادند و کلاس تموم شد)
معلم: خسته نباشید بچه ها
هم کلاسی ها: ممنون خانم شما هم خسته نباشید

لیام: داشتم از کلاس می رفتم بیرون داشتم دنبال الا می گشتم بعدش یهو الا رو دیدم که با دوستاش میره می خواستم برم پیشش که....

خب بچه ها پارت ۶ تموم شد ببخشید که دیر پارت بعدی رو میدم امیدوارم که از این پارت خوشتون اومده باشه راستی لایک و کامنت یادتون نره من دیگه برم مواظب خودتون باشید شب خوش بای💖

#رمان
#رمان_الماس_محافظ_شده
دیدگاه ها (۲)

الماس محافظ شده🐉(پارت 5)سلام دوستان چطورین ببخشید پارت بعدی...

الماس محافظ شده🐉(پارت 4)سلام دوستان خب بریم ادامه داستان ...

خاطرات من

برادرای هایتانی پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط