part
part2🦋
لویلا« وقتی رئیس گفت میتونم از فردا کارمو شروع کنم خوشحال شدم من خیلی وقته که دنبال این کارم داشتم از شرکت خارج میشدم که دیدم دو نفر دارن صدام میکنم به سمتشون برگشتم
£هی خانم
&با منید؟
¥بله بله
&جانم
£شما از کارمند های جدید این شرکت هستین؟
&بله
¥عا خوش اومدین من راینا هستم
£ و منم میام
&عو خوشبحتم
£ما هم همینطور
¥مایلید توی بالکن دمنوش بنوشیم و غروب خورشید رو تماشا کنیم؟
&عا البته
£پس از این طرف
¥خوب چیشد که سر از این جا در آوردین
&راستش خیلی علاقه داشتم توی این شرکت کار کنم واسه همین برای مصاحبه اومدم و قبول شدم
£حتما کارتون خیلی خوب بود که دفعه ی اول قبول کردن چون مدیر اینجا به شدت سختگیره
&لطف دارین
¥اینجا بشینیم؟
£اره
{نشستن}
¥شکا اهل پاریس هستین ؟
&نه من از روآن اومدم
£عه چه جالب طرف مادری منم اونجا زندگی میکنن
&عه چه جالب راینا ظما اهل کدوم شهرین...عو ببخشید مشکلی که نداهر راینا صداتون کنم
¥نه هیچ اشکالی نداره خوب من اهل اوتانم
&عا اوتان من یه بار اونجا رفتم خیلی شهر قشنگیه
¥لطف داری عزیزم
£{دستشو به سمت گارسون کافه بالا میبره} یه لحظه
÷بله
£سه تا کاپوچینو و چیز کیک کلاسیک بی زحمت
÷بله حتما چیز دیگه ی نیاز ندارین؟
¥نه ممنون
÷پس با اجازه{رفت}
£عزیزم چون نمیدونستم چی دوست داری کاپوچینو و چیز کیک کلاسیک سفارش دادم مطمعنم یه بار امتحانش کنی عاشقش میشی
&عوو کنجکاو شدم امتحانش کنم
¥اره عالیه
&میتونم یه سوال بپرسم
£البته
&اون دختره اونجا چرا تنهاست سنشم کم بنظر میرسه
¥هه اون...اون دیوونه است سمتش نرو
& دیوونه؟ من که اینطور فکر نمیکنم
£همه میدونن اون دیوونست
&آخه چرا
¥همش داره با یکی حرف میزنه معلومم نیست با کی حرف میزنه هر وقتم ازش سوال میپرسیم میگه دارم با نیمه ی گمشدم حرف میزنم همه میگن دیوونه است
&خوشبحالش حداقل اون تو واقعیت میبینتش من که فقط تو خوابم کنارهم{تو ذهنش}
£اره بابا ولش کنید اون دیوونست
&چی بگم
ادامه دارد...
لویلا« وقتی رئیس گفت میتونم از فردا کارمو شروع کنم خوشحال شدم من خیلی وقته که دنبال این کارم داشتم از شرکت خارج میشدم که دیدم دو نفر دارن صدام میکنم به سمتشون برگشتم
£هی خانم
&با منید؟
¥بله بله
&جانم
£شما از کارمند های جدید این شرکت هستین؟
&بله
¥عا خوش اومدین من راینا هستم
£ و منم میام
&عو خوشبحتم
£ما هم همینطور
¥مایلید توی بالکن دمنوش بنوشیم و غروب خورشید رو تماشا کنیم؟
&عا البته
£پس از این طرف
¥خوب چیشد که سر از این جا در آوردین
&راستش خیلی علاقه داشتم توی این شرکت کار کنم واسه همین برای مصاحبه اومدم و قبول شدم
£حتما کارتون خیلی خوب بود که دفعه ی اول قبول کردن چون مدیر اینجا به شدت سختگیره
&لطف دارین
¥اینجا بشینیم؟
£اره
{نشستن}
¥شکا اهل پاریس هستین ؟
&نه من از روآن اومدم
£عه چه جالب طرف مادری منم اونجا زندگی میکنن
&عه چه جالب راینا ظما اهل کدوم شهرین...عو ببخشید مشکلی که نداهر راینا صداتون کنم
¥نه هیچ اشکالی نداره خوب من اهل اوتانم
&عا اوتان من یه بار اونجا رفتم خیلی شهر قشنگیه
¥لطف داری عزیزم
£{دستشو به سمت گارسون کافه بالا میبره} یه لحظه
÷بله
£سه تا کاپوچینو و چیز کیک کلاسیک بی زحمت
÷بله حتما چیز دیگه ی نیاز ندارین؟
¥نه ممنون
÷پس با اجازه{رفت}
£عزیزم چون نمیدونستم چی دوست داری کاپوچینو و چیز کیک کلاسیک سفارش دادم مطمعنم یه بار امتحانش کنی عاشقش میشی
&عوو کنجکاو شدم امتحانش کنم
¥اره عالیه
&میتونم یه سوال بپرسم
£البته
&اون دختره اونجا چرا تنهاست سنشم کم بنظر میرسه
¥هه اون...اون دیوونه است سمتش نرو
& دیوونه؟ من که اینطور فکر نمیکنم
£همه میدونن اون دیوونست
&آخه چرا
¥همش داره با یکی حرف میزنه معلومم نیست با کی حرف میزنه هر وقتم ازش سوال میپرسیم میگه دارم با نیمه ی گمشدم حرف میزنم همه میگن دیوونه است
&خوشبحالش حداقل اون تو واقعیت میبینتش من که فقط تو خوابم کنارهم{تو ذهنش}
£اره بابا ولش کنید اون دیوونست
&چی بگم
ادامه دارد...
- ۱۵.۹k
- ۰۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط