عمارتابر پارت

#عمارت_ابر #پارت۶
من:وییییی خیلی شبیه لان اوله گوشیم واه گوشیم کو ؟
مرد:این دختره اینجا چی میخواد مثل اینکه اصلا بویی از ادب و نزاکت نبرده گفتی اسم اینی که پاته چیه
من:چیییی من بی نزاکتم من از خانواده هایی اصیل سئول هستم بعدم اسم اینی که پوشیدم شلوارلی
که یکیشون کلاه هودیمو کشید
پسره:این چیه پوشیدی؟!
من:این اسمش هودیه
پسره:چه باحاله شبیه شنل هایی ماست
من:توروخدا بس.کنین چرا جوری رفتار میکنین انگار تو عصر چوسان زندگی میکنین واقعا
پسره خیلی سرد نگاهم کرد درست شبیه لان جان تویی انیمه پس اسمشو میزارم لان جان
لان جان:چون واقعا توهمین عصر هستیم
وی یینگ:خیلی لباس هاش خفنه هاااا
لان جان: یکی بره به خواهر بگه بیاد
وتو بهتر طرز پوشیدن لباسات درست کنی
من:من مدل لباس پوشیدنم خیلیم خوبه
همشون رفتن وی یینگ اومد کنارم البته خودم دوست داشتم اینطوری فک.کنم اسمش اینه
وی یینگ:تو واقعا کی هستی
من:اسمم جیسویه
وی یینگ:منم وی جونگ کوک هستم
اسمش فرق میکرد اما فامیلش همون بود
من:واستا اون پسریم.که اول دیدمش لان اوله اونیم که لان دوم بود آره
جونگ.کوک:ای شیطون از کجا میدونی
فامیل تهیونگ و یونگ رو
من:ام کدوم تهیونگ کدوم یونگ
جونگ کوک:بزرگه یونگه و کوچیک هم تهیونگ نگفتی از کجا فهمیدی
من:هیچی هویجوری
وی یینگ اومد حرفی بزنه که صدایی دختری منو به سمت خودش جذب کرد #اسکندر #آیسان_رومخ
دیدگاه ها (۱۰)

سلام ارمی های تو خونه. فیک خونای نمونه👏قول بدین که حرفای عمو...

#nightmareعزیزای دلم پارت جدید اپ شد😊برای خوندن به پیج 👈 H...

#عمارت_ابر #پارت5دهنمو این غارر باز کردم خمیازه ای کشیدم به ...

#عمارت_ابر #پارت3کولمو انداختم خوب میریم که داشته باشیم به س...

دختری که آرزو داشت

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟖عشق مافیا چند روز بعد ویو یونا میدونم دارم به جونگ کوک...

WISH MEET YOUPART 14( ادمین. بعد از ناهار میها و خانواده‌اش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط