رمان گرگینه ی من

p⁵⁰

شائون : صورتت پر از زخمه...
ات : چیزیـ نیستـ
ته : آت رو بغل می‌کنه
ات : آییی(چشم هاشو میبنده)
ته : چیشده؟!
ات : م...من
ته : نذاشتم بقیه ی حرفاش رو بزنه کت و از تنش در آوردم و خودی رو دادم بالا...آت اینا چیه؟!.
ات : چیزی نیس...هوپی رو میده پایین
ته : می‌کشمت عوضی...داشت می‌رفت سمت در...
ات : ته صبر کن...م...من(بیهوش)
¹ روز بعد
با صدای دعوا از خواب بیدار شدم...رفتم سرویس و کارهای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین...
ته : کوک چرا نمیزاری برم...عصبی
کوک : میگم خطرناکه...چرا گوش نمیکنی...یکم بلند و عصبیات : سلام...چ...چیزی شده؟!
ته : ...
دیدگاه ها (۶)

رمان گرگینه ی من

چند پارتی / رمان : عشق یک مافیا

بچه ها دیگه خسته شدم ⁹ پارت طولانی براتون گذاشتم ادامش فردا ...

رمان گرگینه ی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط