فیک ماه من
فیک ماه من
Part 1
ویو ا. ت
داشتم توی پارک برای خودم قدم میزدم که
می خواستم یک نمیکت برای خودم
پیداکنم که بشینم که یهو دیدم
یک روزنامه روی نمیکته سریع دویدم
تا باد نخوره بره توی هوا
روزنامه رو گرفتم توی دستم
بازش کردم یکم بررسیش کردم
تونستم یک کار خوب پیدا کنم
یک شماره تماس داشت زنگ زدم
درخواست کار کردم
وشرایطمو براشون گفتم
اوناهم منو قبول کردن
گفتن از فردا بیا سرکار
من از خوشحالی هیچی نمی تونستم بگم
ویولینو
من نشسته بودم که یهو به ذهنم رسید
گفتم برم یک دختر پیدا کنم
حالا فرقی نمیکنه پولدار باشه
یا فقیر می خوامش فقط
ویو هان
بزار یک زنگ بزنم به ا. ت
ویو ا. ت
عع هانه دوست قدیمیم😍
دلم براش تنگ شده بود
هان: سلام ا. ت منم هان چطوریی خوبی دلم تنگ شده 😍🥲
ا. ت: منم همینطور
هان: بیا یک روز همدیگرو ببینیم
ا. ت: باشه
پایان
Part 1
Part 1
ویو ا. ت
داشتم توی پارک برای خودم قدم میزدم که
می خواستم یک نمیکت برای خودم
پیداکنم که بشینم که یهو دیدم
یک روزنامه روی نمیکته سریع دویدم
تا باد نخوره بره توی هوا
روزنامه رو گرفتم توی دستم
بازش کردم یکم بررسیش کردم
تونستم یک کار خوب پیدا کنم
یک شماره تماس داشت زنگ زدم
درخواست کار کردم
وشرایطمو براشون گفتم
اوناهم منو قبول کردن
گفتن از فردا بیا سرکار
من از خوشحالی هیچی نمی تونستم بگم
ویولینو
من نشسته بودم که یهو به ذهنم رسید
گفتم برم یک دختر پیدا کنم
حالا فرقی نمیکنه پولدار باشه
یا فقیر می خوامش فقط
ویو هان
بزار یک زنگ بزنم به ا. ت
ویو ا. ت
عع هانه دوست قدیمیم😍
دلم براش تنگ شده بود
هان: سلام ا. ت منم هان چطوریی خوبی دلم تنگ شده 😍🥲
ا. ت: منم همینطور
هان: بیا یک روز همدیگرو ببینیم
ا. ت: باشه
پایان
Part 1
- ۵.۰k
- ۰۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط