فیک ماه من مافیایی و

فیک ماه من (مافیایی و😈)


Part 3


ویو لینو

دخترو ببرینش اتاق من
باهاش کار دارم دستو
پاهاشم ببندین😈💜


ویو لینا

لینا: درحال در زدن خونه هان


ویو هان

هان: فکرکنم لینایه


لینا: هان چیشده قشنگ برام توضیح بده
می خوام بدونم چیشده


هان: اوکی اوکی


بعد از چندقیقه صحبت کردن باهم


لینا: اوه پس قضیه از این قراره

هان: اهوم آره

لینا: من میگم یک کاری کنیم
من می تونم چند روز خونه ی تو بمونم؟!


هان: آره عیبی نداره


(گوشیه هان داره زنگ میخوره)


لینا: هان گوشیت داره زنگ می خوره ببین کیه شاید ا. ت باشه


هان: باشه


ویویکی از بادیگارد های لینو

سلام آقای هان خوبید
من از طرف جناب لینو
باشما صحبت می کنم
می خواستم بهتون یک
چیزی بگم
آقای لینو به
من گفتن که
خانم ا. ت
برای من هستش
ومی خوام ماله من باشه
وتا چند روزه دیگه
عروسیمونه
اگه خواستین تشریف بیارید
همین تمام

تلفنو قط کرد


ویو هان

وایی وایی

لینا لینا
ا. ت بدبخت توی چه مخمصه ای گیر افتاده

ویو لینا
لینا: چیشده مگه!!

هان: یک گروه مافیایی ا. ت رو گرفتن
ورییسشون می خواد باا. ت ازدواج کنه
نمیدونم چیکار کنیم
تو فکری داری؟!!!

لینا: آره میریم توی عروسیشون و
عروسیو بهم میزنیم باید نقشه بکشیم



پایان

Part 3
دیدگاه ها (۰)

فیک ماه منPart ۴ویو ا. تبلند شدم دیدم توییک اتاق بزرگ و الما...

فیک ماه منPart 5 فردای اون روز ویو ا. تبلند شدم از خواب می خ...

فیک ماه منPart 2 ویوا. تساعت ۸صبح بود سریع بلند شدم آماده شد...

فیک ماه منPart 1 ویو ا. تداشتم توی پارک برای خودم قدم میزدم ...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

دیدار اول ..

"سرنوشت "p,33...ویو جیمین *.بعد از حدود ۱۵ مین به هتل جولیا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط