𝗠𝘆 𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁 𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 12
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
رفتم خونه خودم
چند روز گذشت
شب بود ساعت ۹ بود
داداشم بهم زنگ زد اونم یه ایدول بود ولی شانس آوردم توی برنامه پارتنر من نیومده بود و منو ندید وگرنه با حسابم میرسید اون موقع رفته بود چین برای سولوی آهنگش
جواب دادم
ا/ت : الو
فیلیکس : ا/ت آخر همین ماه به یه پارتی دعوت شدیم با من میای
ا/ت : من؟
فیلیکس : آره خوش میگذره میخوام جلو دوستام پُزت رو بدم بگم یه خواهر خوشگلی دارم
ا/ت : اخه
فیلیکس : بیا دیگه آیدول های دیگه هم هستن میتونی از نزدیک ببینیشون عضای بلک پینک و بی تی اس هم میان
ویو ا/ت
وقتی گفت بی تی اس تهیونگ امد تو ذهنم شاید اگه برم اونو ببینم سریع قبول کردم
ا/ت : آره میام گفتی کیه؟
فیلیکس : ۲۹ همین ماه
ا/ت : امروز چندمه؟
فیلیکس : ۲۴ روم
ا/ت : اوکیه مرسی داداشم بای
ویو ا/ت
از اینکه قراره برم و دوباره تهیونگ رو ببینم چون هر چند وقت یه بار اونو میدیم از اون روز به بعد دیگه ندیدمش
یه لباس پوشیدم(عکس میزارم)
رفتم خرید تا برای اون پارتی یکم لباس اینا بخرم
یکم لوازم آرایشی با ادکلن و لباس خریدم(عکس میزارم)
برگشتم خونه
لباس جلو باز زیاد نپوشیدم چون تهیونگ منو اون وسط ببینه حتما باز سرم غیرتی میشه
ولی خوب بازم وقتایی که غیرتیه خیلی هات میشه
دوباره افتادم یادش چرا همش دارم ازش تعریف میکنم اصلا ولش کن گور باباش خودمو عشق است
(خمارییییی 😂😂😂)
(میدونم یکم کم بود😐🗿)
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 12
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
رفتم خونه خودم
چند روز گذشت
شب بود ساعت ۹ بود
داداشم بهم زنگ زد اونم یه ایدول بود ولی شانس آوردم توی برنامه پارتنر من نیومده بود و منو ندید وگرنه با حسابم میرسید اون موقع رفته بود چین برای سولوی آهنگش
جواب دادم
ا/ت : الو
فیلیکس : ا/ت آخر همین ماه به یه پارتی دعوت شدیم با من میای
ا/ت : من؟
فیلیکس : آره خوش میگذره میخوام جلو دوستام پُزت رو بدم بگم یه خواهر خوشگلی دارم
ا/ت : اخه
فیلیکس : بیا دیگه آیدول های دیگه هم هستن میتونی از نزدیک ببینیشون عضای بلک پینک و بی تی اس هم میان
ویو ا/ت
وقتی گفت بی تی اس تهیونگ امد تو ذهنم شاید اگه برم اونو ببینم سریع قبول کردم
ا/ت : آره میام گفتی کیه؟
فیلیکس : ۲۹ همین ماه
ا/ت : امروز چندمه؟
فیلیکس : ۲۴ روم
ا/ت : اوکیه مرسی داداشم بای
ویو ا/ت
از اینکه قراره برم و دوباره تهیونگ رو ببینم چون هر چند وقت یه بار اونو میدیم از اون روز به بعد دیگه ندیدمش
یه لباس پوشیدم(عکس میزارم)
رفتم خرید تا برای اون پارتی یکم لباس اینا بخرم
یکم لوازم آرایشی با ادکلن و لباس خریدم(عکس میزارم)
برگشتم خونه
لباس جلو باز زیاد نپوشیدم چون تهیونگ منو اون وسط ببینه حتما باز سرم غیرتی میشه
ولی خوب بازم وقتایی که غیرتیه خیلی هات میشه
دوباره افتادم یادش چرا همش دارم ازش تعریف میکنم اصلا ولش کن گور باباش خودمو عشق است
(خمارییییی 😂😂😂)
(میدونم یکم کم بود😐🗿)
۲۱.۵k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.