𝗠𝘆 𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁 𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 13
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
میخواستم به تهیونگ زنگ بزنم و بهش بگم قراره منم بیام و دوباره ببینمش
ولی باز پشیمون شدم ولش کن من که نمیتونم برم پیشش هههعی
(چند روز بعد)
ویو تهیونگ
امروز خیلی خسته بودم فردا شب هم قرار بود برم پارتی مسخره
شب ساعت ۳ بود جیمین بهم زنگ زد
تهیونگ : الووو
جیمین : میگم به نظرت تیپ لش بزنم یا اسپرت
تهیونگ : چی؟
جیمین : ولش کلاسیک میپوشم بای
تهیونگ : حرومزاده
ویو تهیونگ
جیمینم که فقط زنگ میزنه کرم میریزه لعنت بهش حالا دیگه خوابم نمیبره
داشتم با اکانت دیگم توی اینستا نگاه ادیت هایی که آرمی ها واسم درست میکردن رو نگاه میکردم هر ادیتی که میدیم رو لایک میکردم و کامنت میزاشتم چون اکانتم فیک بود خیالم راحت بود
داشت تقریبا ساعت ۴ میشد
به شماره گوشیم از طرف یه ناشناس پیام اومد
..... : بیداری؟
هیچی نگفتم چون اجازه جواب دادن به پیام ناشناس رو نداشتم
..... : نترس دوست دخترتم
فک کردم اته
تهیونگ : سلام ا/ت خوبی
لولی : ا/ت کجا بود لولی ام
مثل اینکه فقط جواب اون عتیقه رو میدی
تهیونگ : اگه کاری داری بگو میخوام برم بخوام خستهام
لولی : 😂😂داری شوخی میکنی هااا پس تا الان چی کار میکردی که داری میری بخوابی
تهیونگ : لولی زود حرف رو بزن اگه کاری نداری که هیچی
لولی : دِ..دِ...لَ....م.....م.....ت
نه نمیتونم بگم
تهیونگ : بگو دیگه
لولی : دلم برات تنگ شده🥺
تهیونگ : بدرَک
لولی : هوی بهت رو میدم پر رو نشو😒
لولی : دارم میام خونهت راجب یه موضوع حرف دارم باهات
تهیونگ : نخیر لازم نکردم دلم نمیخواد دختر این وقت شب بیاد خونم
لولی : 😏😏
تهیونگ : بای
شرایط
فالو : ۷
لایک : ۲۰
کامنت : ۱۲
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 13
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
میخواستم به تهیونگ زنگ بزنم و بهش بگم قراره منم بیام و دوباره ببینمش
ولی باز پشیمون شدم ولش کن من که نمیتونم برم پیشش هههعی
(چند روز بعد)
ویو تهیونگ
امروز خیلی خسته بودم فردا شب هم قرار بود برم پارتی مسخره
شب ساعت ۳ بود جیمین بهم زنگ زد
تهیونگ : الووو
جیمین : میگم به نظرت تیپ لش بزنم یا اسپرت
تهیونگ : چی؟
جیمین : ولش کلاسیک میپوشم بای
تهیونگ : حرومزاده
ویو تهیونگ
جیمینم که فقط زنگ میزنه کرم میریزه لعنت بهش حالا دیگه خوابم نمیبره
داشتم با اکانت دیگم توی اینستا نگاه ادیت هایی که آرمی ها واسم درست میکردن رو نگاه میکردم هر ادیتی که میدیم رو لایک میکردم و کامنت میزاشتم چون اکانتم فیک بود خیالم راحت بود
داشت تقریبا ساعت ۴ میشد
به شماره گوشیم از طرف یه ناشناس پیام اومد
..... : بیداری؟
هیچی نگفتم چون اجازه جواب دادن به پیام ناشناس رو نداشتم
..... : نترس دوست دخترتم
فک کردم اته
تهیونگ : سلام ا/ت خوبی
لولی : ا/ت کجا بود لولی ام
مثل اینکه فقط جواب اون عتیقه رو میدی
تهیونگ : اگه کاری داری بگو میخوام برم بخوام خستهام
لولی : 😂😂داری شوخی میکنی هااا پس تا الان چی کار میکردی که داری میری بخوابی
تهیونگ : لولی زود حرف رو بزن اگه کاری نداری که هیچی
لولی : دِ..دِ...لَ....م.....م.....ت
نه نمیتونم بگم
تهیونگ : بگو دیگه
لولی : دلم برات تنگ شده🥺
تهیونگ : بدرَک
لولی : هوی بهت رو میدم پر رو نشو😒
لولی : دارم میام خونهت راجب یه موضوع حرف دارم باهات
تهیونگ : نخیر لازم نکردم دلم نمیخواد دختر این وقت شب بیاد خونم
لولی : 😏😏
تهیونگ : بای
شرایط
فالو : ۷
لایک : ۲۰
کامنت : ۱۲
۱۷.۶k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.