فیک: اتاق۳۱۱
فیک: اتاق۳۱۱
part¹⁶
ویو چه مین
منم کامل بلد نیستم که لب خونی کنم برا همین فقط تونستم همین چند تا کلمه رو ترجمه کنم
نمیدونم بورا به کی گفت رئیس.......
وایسا ببینم ما که یه رئیس داریم اونم رئیس تیمارستانه!!
یعنی بورا داشته منو به رئیس گزراش میکرده!
وایسا ببینم بورا حرف وقت پیش منه میبینم که با تلفن خیلی طولانی حرف میزنه موقع لب خونی اسم منومیاره و یه چیزای از کارای که میکنم میگه پس منو به رئیس گزارش میده!
پس چرا فقط منو گزارش میده!
اینو میدونستم که بورا دست راست رئیس تیمارستانه و رئیس خیلی روی بورا حساب میکنه ولی فکر نمیکردم که منو گزارش کنه!
آخه دلیلش از گزارش من چیه!
داشتم به این چیزا فکر میکردم و به بورا نگاه میکردم که بورا گفت:.....
بورا: چرا اونجوری بهم نگاه میکنی؟
+با کی حرف میزدی؟
بورا: چی؟
+شرمنده نمیخوام دخالت کنم به منم ربطی نداره ولی خیلی طولانی بود برا همین پرسیدم(لبخند محبت امیز)
بورا: آهان
+خب کی بود؟(بازم با لبخند محبت امیز)
بورا: اعم..مامانم بود
+مامانت بود؟!
بورا: آره مامانم بود
+آهان
(بورا خبر نداره که چه مین میتونه لب خونی کنه)
+یه سوال دارم
بورا: بپرس
+مامانت رو چه جوری صدا میزنی
بورا: چی؟
+اعم خب دیدی که هر کی یه جوری مامان باباشو صدا میزنه برا همین پرسیدم دلم میخواد بدونم چه جوری مامانت رو صدا میزنی(لبخند محبت آمیز و مهربون)
بورا: اعم خب مامان
+مامان!
بورا: آره مامانمو ، مامان صدا میزنم
+آهان پس مامان صدا میزنی
بورا: آره مامان صداش میزنم
+یعنی اصلا مثلا نمیگی مامانی، مامان جون، همسر بابام یا خیلی از اون مهم تر رئیس نمیگی!
بورا: معلومه که نه برا چی باید مامانمو رئیس صدا کنم
+اره راست میگی چرا باید مامانتو رئیس صدا کنی
ویو چه مین
بورا داشت دورغ میگفت
من هیچ وقت توی لب خونی اشتباه نکردم
برا همین مطمئنا که بورا پشت تلفن گفت رئیس
ولی آخرش خودم میفهم که به کی گفته رئیس
دوباره داشتم فکر میکردم که دکتره گفت
دکتره: خب دیگه من دارو ها هم نوشتم داروخونه تیمارستان داره برای همین نیازی نیست برین از بیرون تهیه کنید فقط چه مین
+بله
دکتره: داروهای رو سر وقت میخوری دیر به دیر مصرف نمیکنی غذای خوب میخوری اصلا غذا های چرب نمیخوری فقط سالم میخوری تا پات زود خوب شه
+بله حتما
دکتره: تنها زندگی میکنی؟
+بله
دکتره: تنهای میتونی با این پات از خودت مراقبت کنی آخه نباید زیاد حرکت داشته باشی
+اره میتونم
دکتره: مطمعنی؟؟
بورا: نگران نباشید من خیلی خوب مواظبشم
دکتره: خب خوبه فقط زیاد حرکت نکنه تا پاش زود خوب شه و بدتر نشه
بورا:من حواسم بهش هست
دکتره:خب خوبه دیگه میتونید برید
+خیلی ممنون
دکتره: خواهش میکنم
بورا: خدافظ آقای دکتر
دکتره:خدافظ
[(پایانpart¹⁶)]
part¹⁶
ویو چه مین
منم کامل بلد نیستم که لب خونی کنم برا همین فقط تونستم همین چند تا کلمه رو ترجمه کنم
نمیدونم بورا به کی گفت رئیس.......
وایسا ببینم ما که یه رئیس داریم اونم رئیس تیمارستانه!!
یعنی بورا داشته منو به رئیس گزراش میکرده!
وایسا ببینم بورا حرف وقت پیش منه میبینم که با تلفن خیلی طولانی حرف میزنه موقع لب خونی اسم منومیاره و یه چیزای از کارای که میکنم میگه پس منو به رئیس گزارش میده!
پس چرا فقط منو گزارش میده!
اینو میدونستم که بورا دست راست رئیس تیمارستانه و رئیس خیلی روی بورا حساب میکنه ولی فکر نمیکردم که منو گزارش کنه!
آخه دلیلش از گزارش من چیه!
داشتم به این چیزا فکر میکردم و به بورا نگاه میکردم که بورا گفت:.....
بورا: چرا اونجوری بهم نگاه میکنی؟
+با کی حرف میزدی؟
بورا: چی؟
+شرمنده نمیخوام دخالت کنم به منم ربطی نداره ولی خیلی طولانی بود برا همین پرسیدم(لبخند محبت امیز)
بورا: آهان
+خب کی بود؟(بازم با لبخند محبت امیز)
بورا: اعم..مامانم بود
+مامانت بود؟!
بورا: آره مامانم بود
+آهان
(بورا خبر نداره که چه مین میتونه لب خونی کنه)
+یه سوال دارم
بورا: بپرس
+مامانت رو چه جوری صدا میزنی
بورا: چی؟
+اعم خب دیدی که هر کی یه جوری مامان باباشو صدا میزنه برا همین پرسیدم دلم میخواد بدونم چه جوری مامانت رو صدا میزنی(لبخند محبت آمیز و مهربون)
بورا: اعم خب مامان
+مامان!
بورا: آره مامانمو ، مامان صدا میزنم
+آهان پس مامان صدا میزنی
بورا: آره مامان صداش میزنم
+یعنی اصلا مثلا نمیگی مامانی، مامان جون، همسر بابام یا خیلی از اون مهم تر رئیس نمیگی!
بورا: معلومه که نه برا چی باید مامانمو رئیس صدا کنم
+اره راست میگی چرا باید مامانتو رئیس صدا کنی
ویو چه مین
بورا داشت دورغ میگفت
من هیچ وقت توی لب خونی اشتباه نکردم
برا همین مطمئنا که بورا پشت تلفن گفت رئیس
ولی آخرش خودم میفهم که به کی گفته رئیس
دوباره داشتم فکر میکردم که دکتره گفت
دکتره: خب دیگه من دارو ها هم نوشتم داروخونه تیمارستان داره برای همین نیازی نیست برین از بیرون تهیه کنید فقط چه مین
+بله
دکتره: داروهای رو سر وقت میخوری دیر به دیر مصرف نمیکنی غذای خوب میخوری اصلا غذا های چرب نمیخوری فقط سالم میخوری تا پات زود خوب شه
+بله حتما
دکتره: تنها زندگی میکنی؟
+بله
دکتره: تنهای میتونی با این پات از خودت مراقبت کنی آخه نباید زیاد حرکت داشته باشی
+اره میتونم
دکتره: مطمعنی؟؟
بورا: نگران نباشید من خیلی خوب مواظبشم
دکتره: خب خوبه فقط زیاد حرکت نکنه تا پاش زود خوب شه و بدتر نشه
بورا:من حواسم بهش هست
دکتره:خب خوبه دیگه میتونید برید
+خیلی ممنون
دکتره: خواهش میکنم
بورا: خدافظ آقای دکتر
دکتره:خدافظ
[(پایانpart¹⁶)]
۶.۱k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.