فیک: اتاق۳۱۱
فیک: اتاق۳۱۱
part¹⁵
ویو چه مین
بخاطر در لنگ لنگ راه میرفتم
پام خیلی درد میکرد برای همین بیشترین وزنم رو گذاشتم روی اون طرفی از پام که سالم بود بخاطر همین خیلی واضح بود که پام درد میکنه و دادم لنگ لنگ راه میرم
هر جوری که میخواستم راه برم تا مشخص نباشه که پام درد میکنه تا هی سوال پیچم نکنند ولی نمیشد
نمیتونستم پام خیلی درد میکرد برای همین دیگه مجبور بودم
داشتم دنبال بورا میگشتم که صدای بورا رو از پشت سرم شنیدم
بورا: چه مین(بلند)
(چه مین بر میگرده پشت سرش رو نگاه میکنه)
+بورا
(بورا سریع میره پیش چه مین و دوتا دستاش رو میزاره روی شونه چه مین و خیلی تند به چه مین میگه)
بورا: تا حالا کجا بودی؛چرا اینقدر دیر امدی؛میدونی چقدر نگرانت شدم؛همه جا رو گشتم نبودی؛رفتم زیرزمین ولی نگهبان ها گفتن که آمدی رفتی؛به هرکی گفتم گفت نمیدونه کجایی؛اینقدر به همه گفتم که همه دنبالت بودن؛کجا بودی هاااااا(خیلی تند سریع بدون یک لحظه مکث)
+چرا اینقدر تند حرف میزنی اصلا نفهمیدم چی گفتی
بورا: جواب منو بده تا حالا کجا بودی؟
+اعمم خب..من وقتی داشتم میومدم دارو ها رو بهت بدم یکی از بیمار ها رو دیدم رفتم پیشش و وقتی که داشتم میومدم پیشت پام پیچ خورد درد گرفت برا همین اینقدر دیر آمدم شرمنده اگه نگرانت کردم
بورا: پات پیچخورده؟
+اره
بورا: بزار ببین چت شده بیا اینجا بشین
(یه صندلی اونجا بود و بورا آورد نزدیک تر تا چه مین بشینه روش وقتی چه مین نشست بورا خم شد و پای چه مین رو دید و گفت)
بورا:وای چه مین چیکار کردی مگه چه جوری خوردی زمین که اینقدر بد پات پیچ خورده
+خیلی بده؟
بورا: فکر کنم شکسته باشه
+چیییییی؟
بورا: بیا میبرمت پیش دکتر تا پات رو ببنده پات شکسته
+وای نه اونطوری دیگه نمیتونم بیام سرکار
بورا: خب معلومه که نمیتونی باید مرخصی بگیری تا پات خوب شه
+میشه کچ نگیریم؟
بورا: نمیشه زود بلند شو تا زیاد راه نری بد تر نشه
+باشه
ویو چه مین
با بورا بلند شدیم رفتیم پیش یکی از دکتره ها تیمارستان و اونم گفت که پام شکسته
و شروع کرد به کچ گرفتن پام
بورا هم پیشم بود وقتی داشت دکتر پام رو کچ میگرفت گوشی بورا زنگ خورد و بورا رفت اون ور تر و گوشیش رو جواب داد
وقتی بورا داشت با تلفنش حرف میزد و همش به من نگاه کرد مثل اینکه داشت با یکی در مورد من حرف میزد
خب یه چیزای از لب خونی کردن بلدم برا همین چندتا از کلمه ها بورا رو با تلفن متوجه شدم
چند کلمه این بود که:
بله پیش منه____پاش شکسته____بله دروغ گفت____رئیس داره نگام میکنه
مکالمه بورا با تلفن خیلی طولانی بود اینقدر طولانی بود که از اول وقتی که داشت دکتر پام کچ میگرفت تا آخرش که تموم شد داشت با تلفن حرف میزد
[(پایانpart¹⁵)]
part¹⁵
ویو چه مین
بخاطر در لنگ لنگ راه میرفتم
پام خیلی درد میکرد برای همین بیشترین وزنم رو گذاشتم روی اون طرفی از پام که سالم بود بخاطر همین خیلی واضح بود که پام درد میکنه و دادم لنگ لنگ راه میرم
هر جوری که میخواستم راه برم تا مشخص نباشه که پام درد میکنه تا هی سوال پیچم نکنند ولی نمیشد
نمیتونستم پام خیلی درد میکرد برای همین دیگه مجبور بودم
داشتم دنبال بورا میگشتم که صدای بورا رو از پشت سرم شنیدم
بورا: چه مین(بلند)
(چه مین بر میگرده پشت سرش رو نگاه میکنه)
+بورا
(بورا سریع میره پیش چه مین و دوتا دستاش رو میزاره روی شونه چه مین و خیلی تند به چه مین میگه)
بورا: تا حالا کجا بودی؛چرا اینقدر دیر امدی؛میدونی چقدر نگرانت شدم؛همه جا رو گشتم نبودی؛رفتم زیرزمین ولی نگهبان ها گفتن که آمدی رفتی؛به هرکی گفتم گفت نمیدونه کجایی؛اینقدر به همه گفتم که همه دنبالت بودن؛کجا بودی هاااااا(خیلی تند سریع بدون یک لحظه مکث)
+چرا اینقدر تند حرف میزنی اصلا نفهمیدم چی گفتی
بورا: جواب منو بده تا حالا کجا بودی؟
+اعمم خب..من وقتی داشتم میومدم دارو ها رو بهت بدم یکی از بیمار ها رو دیدم رفتم پیشش و وقتی که داشتم میومدم پیشت پام پیچ خورد درد گرفت برا همین اینقدر دیر آمدم شرمنده اگه نگرانت کردم
بورا: پات پیچخورده؟
+اره
بورا: بزار ببین چت شده بیا اینجا بشین
(یه صندلی اونجا بود و بورا آورد نزدیک تر تا چه مین بشینه روش وقتی چه مین نشست بورا خم شد و پای چه مین رو دید و گفت)
بورا:وای چه مین چیکار کردی مگه چه جوری خوردی زمین که اینقدر بد پات پیچ خورده
+خیلی بده؟
بورا: فکر کنم شکسته باشه
+چیییییی؟
بورا: بیا میبرمت پیش دکتر تا پات رو ببنده پات شکسته
+وای نه اونطوری دیگه نمیتونم بیام سرکار
بورا: خب معلومه که نمیتونی باید مرخصی بگیری تا پات خوب شه
+میشه کچ نگیریم؟
بورا: نمیشه زود بلند شو تا زیاد راه نری بد تر نشه
+باشه
ویو چه مین
با بورا بلند شدیم رفتیم پیش یکی از دکتره ها تیمارستان و اونم گفت که پام شکسته
و شروع کرد به کچ گرفتن پام
بورا هم پیشم بود وقتی داشت دکتر پام رو کچ میگرفت گوشی بورا زنگ خورد و بورا رفت اون ور تر و گوشیش رو جواب داد
وقتی بورا داشت با تلفنش حرف میزد و همش به من نگاه کرد مثل اینکه داشت با یکی در مورد من حرف میزد
خب یه چیزای از لب خونی کردن بلدم برا همین چندتا از کلمه ها بورا رو با تلفن متوجه شدم
چند کلمه این بود که:
بله پیش منه____پاش شکسته____بله دروغ گفت____رئیس داره نگام میکنه
مکالمه بورا با تلفن خیلی طولانی بود اینقدر طولانی بود که از اول وقتی که داشت دکتر پام کچ میگرفت تا آخرش که تموم شد داشت با تلفن حرف میزد
[(پایانpart¹⁵)]
۴.۹k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.