خون آشام عزیز (35)

نگاه آسمون میکردیم . اون شب ستاره ها می درخشیدن.....
تهیونگ: وقتی بچه بودم بابام میگفت اگه ستاره ی دنباله دار توی اسمون دیدی یه ارزو کن ارزوت بر اورده میشه.
جونگکوک: مامان منم میگفت وقتی یه ستاره دنباله دار از توی اسمون رد بشه یعنی یکی مرده و روحش داره میره پیش ستاره ها..
تهیونگ: عه یه ستاره دنباله دار بیا ارزو کنیم (چشماشو میبنده) ..تو ارزو کردی؟
جونگکوک: ارزوی من بر اورده که نمیشه پس چرا الکی ارزو کنم..
تهیونگ: اگه بر اورده شد چی؟.. چشماتو ببند ارزو کن...
جونگکوک: چرا اصرار میکنی؟..
تهیونگ: نمیدونم .. شاید دوست دارم تو هم امتحان کنی..
جونگکوک: اوکه باش.. (چشماشو میبنده) .. ارزو کردم..
تهیونگ: چه ارزویی؟
جونگکوک: ترجیح میدم نگم..
تهیونگ: ایگووو چه بد قلقی تو.. .
جونگکوک: ارزوم شخصیه...
تهیونگ: میخوام بهت یه چیزی بگم...
جونگکوک: بگو..
تهیونگ: تو یه خون اشامی درسته؟
جونگکوک: چی داری میگی..
تهیونگ: نمیخواد ازم مخفیش کنی از اول همه چیزو میدونستم اما به کسی نگفتم..
جونگکوک: ولی تو باید الان فراموش کرده باشی..
تهیونگ: من اون چیزی که نمیدونم چی بود رو قورت ندادم وقتی حواستون پرت بود ریختمش بیرون..حالا فهمیدم چرا همش ازم فرار میکردی..
جونگکوک: به کسی چیزی نگو.. ازت خواهش میکنم..
تهیونگ: اگه میخواستم بگم که خیلی وقت پیش میگفتم.. این راز اینجا میمونه و خارج نمیشه.. فک کنم جیمین هم میدونه..
جونگکوک: اره میدونه...ممنون که به کسی نمیگی..
تهیونگ: برگامم.. بلاخره ازم تشکر کردی!...
جونگکوک: چی میگی..
تهیونگ: بلاخره از تشکر کردیییییی.. (بچه ذوق مرگ شد)
اون شب باهم کلی حرف زدیم و شوخی کردیم بالاخره جونگکوک واقعی رو پیدا کردم . هیچ ترسی ازش نداشتم که هر لحظه ممکنه بهم حمله کنه. بعد از خستگی خوابم برد....
دیدگاه ها (۴)

خون آشام عزیز (36)

خون آشام عزیز (37)

خون آشام عزیز (34)

خون آشام عزیز (33)

ریکشنشون وقتی میگی برام گوشی جدید بخر نامجون : یکی داریجین :...

پارت ۲۲جونگکوک: هیونگ شمع هارو فوت کن یونگی: باشه همه شروع م...

برمیگردمپارت : 63_ میگم میتونم از سوال بپرسم_ اره میتونی ولی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط