چند پارتی تهیونگـــ5
وقتی مریضی و اونم مریض کردی و... 😂🐯🛌
Part❺last
تهیونگ: باشه خب بازم ممکنه..
جینای پرید تو حرفش
جینا:هیشش دیگه بس کن مریض نیستیی..یه سرما خوردگی کوچولو بود تموم شد همین
تهیونگ:البته شما خودت وقتی سرما خوردی پدر منو در آوردی!
جینا: عهه باشه توعم نباید نزدیک من میشدییی
تهیونگ چشماشو بست و هوف کشید
تهیونگ: نظرت چیه به جا این حرفا..بریم فیلممونو ببینیم؟؟
جینا:حتمااااا
هردوشون عین بچه کوچولو ها دوییدن تو پذیرایی تا فیلم ببینن
جینا: من میخوام مرد عنکبوتی ببینمم
تهیونگ: نه فیلم ترسناک ببینیم؟
جینا: نههه
(یک ساعت و نیم بعد)
تهیونگ: آقا..اصن بیا این فیلم جدیده رو که تازه اومده ببینیم
جینا: ایششش باشه اصن..من نمیبینمم
جینا میخواست بلند شه که تهیونگ محکم دستشو گرفت کشوندش تو بغلش و همین باعث شد که جینا جیغ کوچیکی بکشه
تهیونگ:هییی بیبی گرل..قهر نکن کوچولوی من!
جینا: من کوچولو نیستمم
تهیونگ خندیدو لپ جینارو آروم بوسید
تهیونگ: اصلا هرچی تو بخوای خوبه؟؟
جینا: اوهومم
تهیونگ بازم خندید
تهیونگ فیلمو گذاشت
جینا:صبر کننننن
تهیونگ: چیشدد؟؟
جینا: بزا برم پفیلا بیارم
جینا با چهار تا بسته پفیلا برگشت
تهیونگ:جیناا میخوای خودتو خفه ک..
تا خواست ادامه حرفشو بزنه جینا یه دونه پفیلا گذاشت تو دهنش
تهیونگ: اوممم خوشمزسسسس
هردوشون نشستن و شروع کردن به فیلم دیدن
(دو ساعت بعد)
تهیونگ:هییی میگم به نظرت اون زنه..هی؟ جینا؟؟ جینا واقا خوابیدییی؟؟
جینا سرشو رو پای تهیونگ گذاشته بود و خوابیده بود
تهیونگ: بعد میگه چرا فیلم نمیبینیم..دختر کوچولوی خوابالو!
جینارو آروم تو بغلش گرفت و خودشم رو مبل دراز کشید دستشو گذاشت زیر سرش و سر جینارو نوازش کرد
تهیونگ: تو کیوت ترین موجودی هستی که وجود داره جینا ی من.. ولی فک نکن نفهمیدم برا اینکه غذا درس نکنی خوابیدی..خوب بخوابی پرنسسم
پارت اخره
این پارت و نانسی نوشتع ⃢☺︎
پیج نانسی: @jin_fake
پیج آر اِن: @kim_rn
الان ده ساله داریم اینو مینویسیم🗿💔
سه ماهشو من معطل کردم💔🗿🗿
Part❺last
تهیونگ: باشه خب بازم ممکنه..
جینای پرید تو حرفش
جینا:هیشش دیگه بس کن مریض نیستیی..یه سرما خوردگی کوچولو بود تموم شد همین
تهیونگ:البته شما خودت وقتی سرما خوردی پدر منو در آوردی!
جینا: عهه باشه توعم نباید نزدیک من میشدییی
تهیونگ چشماشو بست و هوف کشید
تهیونگ: نظرت چیه به جا این حرفا..بریم فیلممونو ببینیم؟؟
جینا:حتمااااا
هردوشون عین بچه کوچولو ها دوییدن تو پذیرایی تا فیلم ببینن
جینا: من میخوام مرد عنکبوتی ببینمم
تهیونگ: نه فیلم ترسناک ببینیم؟
جینا: نههه
(یک ساعت و نیم بعد)
تهیونگ: آقا..اصن بیا این فیلم جدیده رو که تازه اومده ببینیم
جینا: ایششش باشه اصن..من نمیبینمم
جینا میخواست بلند شه که تهیونگ محکم دستشو گرفت کشوندش تو بغلش و همین باعث شد که جینا جیغ کوچیکی بکشه
تهیونگ:هییی بیبی گرل..قهر نکن کوچولوی من!
جینا: من کوچولو نیستمم
تهیونگ خندیدو لپ جینارو آروم بوسید
تهیونگ: اصلا هرچی تو بخوای خوبه؟؟
جینا: اوهومم
تهیونگ بازم خندید
تهیونگ فیلمو گذاشت
جینا:صبر کننننن
تهیونگ: چیشدد؟؟
جینا: بزا برم پفیلا بیارم
جینا با چهار تا بسته پفیلا برگشت
تهیونگ:جیناا میخوای خودتو خفه ک..
تا خواست ادامه حرفشو بزنه جینا یه دونه پفیلا گذاشت تو دهنش
تهیونگ: اوممم خوشمزسسسس
هردوشون نشستن و شروع کردن به فیلم دیدن
(دو ساعت بعد)
تهیونگ:هییی میگم به نظرت اون زنه..هی؟ جینا؟؟ جینا واقا خوابیدییی؟؟
جینا سرشو رو پای تهیونگ گذاشته بود و خوابیده بود
تهیونگ: بعد میگه چرا فیلم نمیبینیم..دختر کوچولوی خوابالو!
جینارو آروم تو بغلش گرفت و خودشم رو مبل دراز کشید دستشو گذاشت زیر سرش و سر جینارو نوازش کرد
تهیونگ: تو کیوت ترین موجودی هستی که وجود داره جینا ی من.. ولی فک نکن نفهمیدم برا اینکه غذا درس نکنی خوابیدی..خوب بخوابی پرنسسم
پارت اخره
این پارت و نانسی نوشتع ⃢☺︎
پیج نانسی: @jin_fake
پیج آر اِن: @kim_rn
الان ده ساله داریم اینو مینویسیم🗿💔
سه ماهشو من معطل کردم💔🗿🗿
۲۶.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.