چند پارتی تهیونگـــ3
وقتی مریضی و اونم مریض کردی و... 😂🐯🛌
Part❸
جینا ویو
جینا:ته ته؟؟ ته تههه؟؟
تهیونگ:هوم؟(بی حال)
جینا:حالت خوبه؟؟
تهیونگ:آره(صدای گرفته)
جینا:من که فکر نمیکنم..
تهیونگ نشست رو مبل
تهیونگ:نه نه باور کن آهو آهو (سرفه ) خوبم آهو آهو(صدای گرفته)
هوفی کشیدم
جینا:خیلی خب..فکرکنم بد باشه یذره از داروهای من بخوری!
یهو از جاش بلند شد
تهیونگ:ن.نه باباااا دارد واسه چییی من آهو آهو آهو(سرفه) خوبم بابا آهو آهو(سرفه)
جینا:آره آره جون خودت!
دستشو گرفتم و کشوندم تو آشپزخونه..
تهیونگ:یااا من دارو نمیخواممم خوب میشممم باور کنن هیچیهههه ( عطسه)
جینا:ساکتتت باشششش
یکمی از شربتو داخل قاشق ریختم..و به سمت دهنش بردم
جینا:بیا بخورش
تهیونگ:نهههه نمیخوام من خوبممم
جینا:بخورش ته ته خواهش میکنم..منم همش میخورم از این
تهیونگ:ن..می..خوام(تیه تیکه گف)
و رفت تو پذیرایی..شربتو گرفتم دستم و دنبالش رفتم روی مبل دراز کشید و دستشو رو چشماش گذاشت..
جینا:هی..تهیونگ من خودم مریضممم..خستم نکن بیا بخورش دارو رو تا خوب بشی..تازه تبم داری!
دستشو از چشماش برداشت و با بی حوصلگی نگام کرد..از جاش بلند شد و هوفی کشید و نشست
تهیونگ:خیلی خب..
جینا:آفرین گود بوی!
لبخندی زد و گونمو بوسید
جینا:یا همین کار هار کردی که مریض شدی..
تهیونگ:چیکار؟
جینا:همش بهم چسبیدی..
تهیونگ:عهع اصن دوس دارممم بچسبم بهت..خب نمیتونم جلو خودمو بگیرمم
جینا:عیشش..حالا بیا این شربتو بخور
شربتو کردم تو دهنش..همینکه شربتو خورد صورتش جمع شد
تهیونگ:اه..چقد بد مزه اس اینن
جینا:حالا منو درک کردی که چرا دلم نمیخواد بخورمش؟
تهیونگ:بل..کاملا!
دستمو گذاشتم رو پیشونیش..
جینا:هنوز تبت خیلی پایین نیومده..
شروع کرد دوباره به سرفه کردن..رفتم تو آشپزخونه و دستمال خیس کردم..
جینا:دراز بکش
دراز کشید دستمالو رو پیشونیش..لبخندی زدم
جینا:الان خوب میشی
این پارت و نانسی نوشتع ⃢☺︎
پیج نانسی: @jin_fake
پیج آر اِن: @kim_rn
Part❸
جینا ویو
جینا:ته ته؟؟ ته تههه؟؟
تهیونگ:هوم؟(بی حال)
جینا:حالت خوبه؟؟
تهیونگ:آره(صدای گرفته)
جینا:من که فکر نمیکنم..
تهیونگ نشست رو مبل
تهیونگ:نه نه باور کن آهو آهو (سرفه ) خوبم آهو آهو(صدای گرفته)
هوفی کشیدم
جینا:خیلی خب..فکرکنم بد باشه یذره از داروهای من بخوری!
یهو از جاش بلند شد
تهیونگ:ن.نه باباااا دارد واسه چییی من آهو آهو آهو(سرفه) خوبم بابا آهو آهو(سرفه)
جینا:آره آره جون خودت!
دستشو گرفتم و کشوندم تو آشپزخونه..
تهیونگ:یااا من دارو نمیخواممم خوب میشممم باور کنن هیچیهههه ( عطسه)
جینا:ساکتتت باشششش
یکمی از شربتو داخل قاشق ریختم..و به سمت دهنش بردم
جینا:بیا بخورش
تهیونگ:نهههه نمیخوام من خوبممم
جینا:بخورش ته ته خواهش میکنم..منم همش میخورم از این
تهیونگ:ن..می..خوام(تیه تیکه گف)
و رفت تو پذیرایی..شربتو گرفتم دستم و دنبالش رفتم روی مبل دراز کشید و دستشو رو چشماش گذاشت..
جینا:هی..تهیونگ من خودم مریضممم..خستم نکن بیا بخورش دارو رو تا خوب بشی..تازه تبم داری!
دستشو از چشماش برداشت و با بی حوصلگی نگام کرد..از جاش بلند شد و هوفی کشید و نشست
تهیونگ:خیلی خب..
جینا:آفرین گود بوی!
لبخندی زد و گونمو بوسید
جینا:یا همین کار هار کردی که مریض شدی..
تهیونگ:چیکار؟
جینا:همش بهم چسبیدی..
تهیونگ:عهع اصن دوس دارممم بچسبم بهت..خب نمیتونم جلو خودمو بگیرمم
جینا:عیشش..حالا بیا این شربتو بخور
شربتو کردم تو دهنش..همینکه شربتو خورد صورتش جمع شد
تهیونگ:اه..چقد بد مزه اس اینن
جینا:حالا منو درک کردی که چرا دلم نمیخواد بخورمش؟
تهیونگ:بل..کاملا!
دستمو گذاشتم رو پیشونیش..
جینا:هنوز تبت خیلی پایین نیومده..
شروع کرد دوباره به سرفه کردن..رفتم تو آشپزخونه و دستمال خیس کردم..
جینا:دراز بکش
دراز کشید دستمالو رو پیشونیش..لبخندی زدم
جینا:الان خوب میشی
این پارت و نانسی نوشتع ⃢☺︎
پیج نانسی: @jin_fake
پیج آر اِن: @kim_rn
۲۰.۷k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.