دختر قاتل : part⁴
دختر قاتل : part⁴
کوک:ک چشمم ب ی دختر آشنا خورد ..یکم ک دقت کردم دیدم اون اته ی نگاه ب لباسش کردم این چی بود پوشیده بود شبیه هرزه ها شده بود فقط ی تیکه پارچه بود... اعصبی شدم و رفتم پیشش
تهیونگ:کوک...کوککک..کوککک کجا میرییی هیی
کوک:الان میام ته الان میام ( اعصبی) ...هی ات این چیه پوشیدی هااا😡
ات: تو اینجا چیکار میکنی ...بعدشم مگ ما نسبتی داریم اصلا ب تو چ ک من چی میپوشم آقای جئون 😏(حالت مسخره)
کوک: میخوای اینطور کنی پس بچرخ تا بچرخیم ...
ات: همین طور ک داری میری بپا ی وقت کسیو ب فاک ندی
ویو کوک
رفته بود رو مخم شیطونه بم میگه همینجا ب فاکش بدم ولی با صدایی ک از بالا اومد ات رفت سمت پله ها
صدای داد و بیداد از طبقه بالا
کانگ سو: هوییی با توام باختی چ انتظاری داری پولارو رد کن بیاد (عصبی با داد )
مرد:آقا فقط یکم ب من ملحت بدید حتما براتون میارم فقط چند ر...
ویو ات
دیدم ی صدای داد و بیدادی از طبقه بالا میاد برام اشنا بود پس رفتم سمت پله ها...سریع رفتم بالا ک با کانگ سو روبرو شدم منو کانگ سو قبلا باهم رفیق بودیم ولی الان دشمن خونی همیم مرده با چیزی ک من گفتم حرفش نصفه موند
ات:به به کانگ سو چیه باز ضعیف گیر اوردی مگ نگفتم با هم سطح خودت بازی کن هومم؟؟
کانگ سو : تو دیگ چی میگی... وایسا ات تو اینجا چ گوهی میخوری
ات: اولا ک با ی خانوم درست حرف بزن مگر اینکه بخوای درد بکشی هوم؟؟... دوما خب خب خب نظرت چیه ی قمار بی نظیر با ۴ برابر پولی ک با این اشغال بستی هومم؟؟ و آها ب علاوه شرط ( سرد و ترسناک )
کانگ سو : اوه بیب پیشنهادت عالیه
ات: خب پس شروع کنیم 😈😏...هوییی میزو بچینید ( ب شدت سرد )
کانگ سو : بیب نظرت چیه تو کارتارو پخش کنی .؟
ات:پس میخوای تقلب کنی اوک بده ۴..۳..۲..۱ بیا اینم چهارتا اینم واسه خودم شروع میکنیم اوه نه یادم رف وایسا شرطت چیه کانگ؟؟
کانگ سو :نظرت چیه وقتی من بردم ی شب ددیت شم 😈
ات:اوک..ولی اگ من بردم همکاری هات تو ماموریت هارو میخوام ددییی (سرد و حالت مسخره )
کانگ:خوشم اومد 😏 پس شروع کنیم
ات: متاسفم ولی حرفم تیکه بود مستر کانگ
کانگ:شروع کنیم یا نه لیدی ؟؟
ات: شروع کن
ویو کوک : برگشتم پیش ته.. همش فکرم پیش ات بود ک سکوتی ک بینمون بود و ته شکوند
ته : هی کوک نظرت چیه زنگ بزنیم یونگی هم بیاد
کوک:فکر خوبیه زنگ بزن
ته : باشه پس ی لحظه وایسا
بوق بوق بوق
ته: هی سلام یونگی چطوری چه خبر
یونگی: سلام ته خوبم تو چطوری سلامتی خبری نیس
ته : میگم یونگی منو کوک باریم میخوای بیای ؟؟
یونگی : پس جمعین حتما میام الان راه میوفتم
ته: باشه پس بینمت فعلا
یونگی : فعلا
ادامه تو کامنتا.. چون جا نمیشه تو کامنتا میزارم
کوک:ک چشمم ب ی دختر آشنا خورد ..یکم ک دقت کردم دیدم اون اته ی نگاه ب لباسش کردم این چی بود پوشیده بود شبیه هرزه ها شده بود فقط ی تیکه پارچه بود... اعصبی شدم و رفتم پیشش
تهیونگ:کوک...کوککک..کوککک کجا میرییی هیی
کوک:الان میام ته الان میام ( اعصبی) ...هی ات این چیه پوشیدی هااا😡
ات: تو اینجا چیکار میکنی ...بعدشم مگ ما نسبتی داریم اصلا ب تو چ ک من چی میپوشم آقای جئون 😏(حالت مسخره)
کوک: میخوای اینطور کنی پس بچرخ تا بچرخیم ...
ات: همین طور ک داری میری بپا ی وقت کسیو ب فاک ندی
ویو کوک
رفته بود رو مخم شیطونه بم میگه همینجا ب فاکش بدم ولی با صدایی ک از بالا اومد ات رفت سمت پله ها
صدای داد و بیداد از طبقه بالا
کانگ سو: هوییی با توام باختی چ انتظاری داری پولارو رد کن بیاد (عصبی با داد )
مرد:آقا فقط یکم ب من ملحت بدید حتما براتون میارم فقط چند ر...
ویو ات
دیدم ی صدای داد و بیدادی از طبقه بالا میاد برام اشنا بود پس رفتم سمت پله ها...سریع رفتم بالا ک با کانگ سو روبرو شدم منو کانگ سو قبلا باهم رفیق بودیم ولی الان دشمن خونی همیم مرده با چیزی ک من گفتم حرفش نصفه موند
ات:به به کانگ سو چیه باز ضعیف گیر اوردی مگ نگفتم با هم سطح خودت بازی کن هومم؟؟
کانگ سو : تو دیگ چی میگی... وایسا ات تو اینجا چ گوهی میخوری
ات: اولا ک با ی خانوم درست حرف بزن مگر اینکه بخوای درد بکشی هوم؟؟... دوما خب خب خب نظرت چیه ی قمار بی نظیر با ۴ برابر پولی ک با این اشغال بستی هومم؟؟ و آها ب علاوه شرط ( سرد و ترسناک )
کانگ سو : اوه بیب پیشنهادت عالیه
ات: خب پس شروع کنیم 😈😏...هوییی میزو بچینید ( ب شدت سرد )
کانگ سو : بیب نظرت چیه تو کارتارو پخش کنی .؟
ات:پس میخوای تقلب کنی اوک بده ۴..۳..۲..۱ بیا اینم چهارتا اینم واسه خودم شروع میکنیم اوه نه یادم رف وایسا شرطت چیه کانگ؟؟
کانگ سو :نظرت چیه وقتی من بردم ی شب ددیت شم 😈
ات:اوک..ولی اگ من بردم همکاری هات تو ماموریت هارو میخوام ددییی (سرد و حالت مسخره )
کانگ:خوشم اومد 😏 پس شروع کنیم
ات: متاسفم ولی حرفم تیکه بود مستر کانگ
کانگ:شروع کنیم یا نه لیدی ؟؟
ات: شروع کن
ویو کوک : برگشتم پیش ته.. همش فکرم پیش ات بود ک سکوتی ک بینمون بود و ته شکوند
ته : هی کوک نظرت چیه زنگ بزنیم یونگی هم بیاد
کوک:فکر خوبیه زنگ بزن
ته : باشه پس ی لحظه وایسا
بوق بوق بوق
ته: هی سلام یونگی چطوری چه خبر
یونگی: سلام ته خوبم تو چطوری سلامتی خبری نیس
ته : میگم یونگی منو کوک باریم میخوای بیای ؟؟
یونگی : پس جمعین حتما میام الان راه میوفتم
ته: باشه پس بینمت فعلا
یونگی : فعلا
ادامه تو کامنتا.. چون جا نمیشه تو کامنتا میزارم
۲۲.۲k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.