سه پارتی اصmات

سه پارتی اصmات
ویو ات
امروز روز ازدواج من و تهیونگ بود
وقتی تموم شد با ماشین رفتیم خونه
یه خونه بزرگ بود که قرار من و ته زندگی کنیم
رفتم بالا وارد اتاق شدم رو تخت گلبرگ گل رز قرمز ریخته شده بود
شمع های قلبی روشن بودن رو تخت یه لباس خواب خیلی باز گذاشته بودن با یه حوله مردونه بود
من همچنان داشتم اتاق رو دید میزدم تهیونگ لباسش رو در آورد به سمت(از الان منحرف شدین بدبختا فعلا از اون کارای خارجکی نمیکنن)
حموم رفت منم آرایشم رو پاک کردم رفتم حموم(عه دوباره که منحرف شدین)
چون تهیونگ تو حموم بود من رفتم حموم اتاق مهمون از حموم اومدم رفتم
دیدم تهیونگ هنوز از حموم نیومده رفتم لباس باز رو برداشتم پوشیدم
لباس جوری بود که اگه گره ی یکی از بندش رو باز کنی کاملا در میاد
یه رژ خیلی قرمز زدم موهامو خشک کردم حالت دادم
رفتم پایین وایستادم یه چیزی خوردم تا تهیونگ بیاد
ویو تهیونگ
از حموم اومدم موهامو خشک کردم حوله رو پوشیدم رفتم پایین تا برم آب بخورم
آب رو خوردم رفتم بالا ات رو دیدم وای چقدر سکsی شده بود
ویو ات
دیدم صدای در اومد سری از اون طرف پله رفتم بالا تو یه نوشیدنی قrص تhریک کننده ریختم اونم نه یه دونه 8 ریختم تو هر کدوم
اومد بالا دستش نوشیدنی رو دادم
به هم زدیم خوردیم گوشی هامون رو گذاشتیم
رو حالت پرواز در پایین رو قفل کردیم
اتاق رو قفل کردیم
بعد کم کم تhریک شدیم
کرممون گرفت گفتیم وایستیم دو دقیقه تا بیشتر تhریک شیم نشسته بودیم من عرق میریختم کولر رو روشن کردم پوsینم داغ کرده بود و ته چون نشسته بود دیkش داشت
حوله رو پاره میکرد ته از کمرم گرفت
لbاش رو گذاشت رو لbام که یهو
دیدگاه ها (۱)

سه پارتی اsماتویو ات ته از لbام مک های سنگینی میزاشت من همرا...

سه پارتی اsمات که خالی شدم یهو صافم کرد دوباره از جلو کردبعد...

#ددی_جذاب_من پارت ۲۷صبح روز بعد از زبان کوک :از خواب بیدار ...

#ددی_جذاب_من پارت ۲۶ پرش زمانی به یه ساعت بعدنشسته بودیم دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط