فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁷²
سه هفته بعد
ویو ا.ت
سههفته اس که دارم بوکس کار میکنم
مربیم بهم میگه کهخیلی توی بوکس کار کردن خوبم
داشتم با مربیم بوکس کار میکردم که چشم افتاد به یه مرده ای از پشت برام خیلی آشنا بود که برگشت دیدم که...
جونگکوکه واقعا باورم نمیشه که جونگکوک اینجاس
ویو جونگکوک
داشتم بوکس کار میکردم که حس کردن یکی داره نگام میکنه برگشتم دیدم که ا.ت داره نگام میکنه
آخه ا.ت اینجا چیکار میکنه مگه اون بوکس کار میکنه؟
میخواستم برم پیش که دیدم یه مرده ای صدا کرد...
(اسم مربی ا.ت سانگ هون علامت سانگ هون[<)
[<ا.ت بیا تمرین
+باشه آمدم
ویو ا.ت
رفتم پیش سانگ هون آخه جونگکوک اینجا چیکار میکنه
یعنی منو میدا کرده خواسته بیاد اینجا؟
ویو جونگکوک
مرده بهش گفت بیا تمرین
پسیعنی ا.ت بوکس کار میکنه فکر نمیکردم ا.ت میاد اینجا
پس چرا توی این دوسالی که اینجا ا.ت رو ندیده بودام شاید تازه آمده
ولی خوب شد
اینطوری میتونم ببرمش
ویو ا.ت
داشتم با سانگ هون تمرین میکردم هین تمرین هی حس میکردم یکی داره نگام میکنه
وقتی برمیگشتم جونگکوک رو میدم که داره نگام میکنه وقتیم که من نگاش میکنم دیگه دیگه نگام نمیکنه
۱ساعت بعد
ویو ا.ت
دیگه خسته شدم ساعت۹ شبه دیگه برم
دستش های بوکس رو از دستم در آوردم که دیدم سانگ هون گفت...
[<وای دستم(با صدای دردناک)
+چید سانگ هون؟
[<دستم پیچ خودم وای خدا خیلی بد شد دیگه نمی تونم بوکس بزنم
+چی ببینم دستتو
ویو ا.ت
دست سانگ هون رو دیدم خیلی بد پیچ خورده بود
تا یه مدت نباید بوکس کار میکرد وقتی سرم رو آوردم بالا دیدم که سانگ هون داره نگام میکنه دست سالمش رو کرد لای موهام
(سانگ هون همسن ا.ته)
[<ا.ت تو خیلی خوشگلی
+ممنون(لبخند)
ویو جونگکوک
دستکش های بوکس رو از دستم در آوردم که دیدم اون مرده که به ا.ت بوکس یاد میده دستش رو کرده لای موهای ا.ت دارن با هم حرف میزن میخندن
خیلی عصبی شدم که اینقدر با ا.ت صمیمی ای که دستش رو کرده لای موهای ا.ت
اینقدر عصبی شدم که...
part⁷²
سه هفته بعد
ویو ا.ت
سههفته اس که دارم بوکس کار میکنم
مربیم بهم میگه کهخیلی توی بوکس کار کردن خوبم
داشتم با مربیم بوکس کار میکردم که چشم افتاد به یه مرده ای از پشت برام خیلی آشنا بود که برگشت دیدم که...
جونگکوکه واقعا باورم نمیشه که جونگکوک اینجاس
ویو جونگکوک
داشتم بوکس کار میکردم که حس کردن یکی داره نگام میکنه برگشتم دیدم که ا.ت داره نگام میکنه
آخه ا.ت اینجا چیکار میکنه مگه اون بوکس کار میکنه؟
میخواستم برم پیش که دیدم یه مرده ای صدا کرد...
(اسم مربی ا.ت سانگ هون علامت سانگ هون[<)
[<ا.ت بیا تمرین
+باشه آمدم
ویو ا.ت
رفتم پیش سانگ هون آخه جونگکوک اینجا چیکار میکنه
یعنی منو میدا کرده خواسته بیاد اینجا؟
ویو جونگکوک
مرده بهش گفت بیا تمرین
پسیعنی ا.ت بوکس کار میکنه فکر نمیکردم ا.ت میاد اینجا
پس چرا توی این دوسالی که اینجا ا.ت رو ندیده بودام شاید تازه آمده
ولی خوب شد
اینطوری میتونم ببرمش
ویو ا.ت
داشتم با سانگ هون تمرین میکردم هین تمرین هی حس میکردم یکی داره نگام میکنه
وقتی برمیگشتم جونگکوک رو میدم که داره نگام میکنه وقتیم که من نگاش میکنم دیگه دیگه نگام نمیکنه
۱ساعت بعد
ویو ا.ت
دیگه خسته شدم ساعت۹ شبه دیگه برم
دستش های بوکس رو از دستم در آوردم که دیدم سانگ هون گفت...
[<وای دستم(با صدای دردناک)
+چید سانگ هون؟
[<دستم پیچ خودم وای خدا خیلی بد شد دیگه نمی تونم بوکس بزنم
+چی ببینم دستتو
ویو ا.ت
دست سانگ هون رو دیدم خیلی بد پیچ خورده بود
تا یه مدت نباید بوکس کار میکرد وقتی سرم رو آوردم بالا دیدم که سانگ هون داره نگام میکنه دست سالمش رو کرد لای موهام
(سانگ هون همسن ا.ته)
[<ا.ت تو خیلی خوشگلی
+ممنون(لبخند)
ویو جونگکوک
دستکش های بوکس رو از دستم در آوردم که دیدم اون مرده که به ا.ت بوکس یاد میده دستش رو کرده لای موهای ا.ت دارن با هم حرف میزن میخندن
خیلی عصبی شدم که اینقدر با ا.ت صمیمی ای که دستش رو کرده لای موهای ا.ت
اینقدر عصبی شدم که...
۶.۴k
۰۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.