فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁷³
ویو جونگکوک
اینقدر عصبیبودم که سریع رفتم یه مشت زدم به صورت اون مرده
بعد مرده رو شروع کردم به زدن اونم منو زد
بعد ا.ت آمد جلوم رو گرفت
+بسه داری چیکار میکنی هااا؟(عصبی)
_بیا بریم ا.ت(عصبی)(جونگکوک دست ا.ت رو میگره با خودش میبره که سانگ هون میاد ا.ت رو میکشه طرف خودش)
_داری چیکار میکنی هاااا؟(عصبی وداد)
[<خودت داری چیکار میکنی تا ا.ت نخواد با هیچ کس نمیره(عصبی)
_اصلا به توچه ا.ت بیا بریم(عصبی)
+بسه(داد)
ویو ا.ت
با داد گفتم بسه بعد رفتم سمت رخت کن زنونه وسایلمو برداشتم
بخاطر اینکه زیادی ورزش کردا بودم خیلی عرق کرده بودم قبل از اینکه برم خونه رفتم سمت حموم زنونه به دوش چند دیقه ای گرفتم لباس پوشیدم(اسلاید۲)
کیفمو برداشتم رفتم بیرون که
جونگکوک و سانگ هون رو دیدم هر دوتاشون بخاطر کتک های به هم زده بودن زخمی شده بودن
ولی مثل اینکه من حموم بودم صورتشون رو تمیز کردن چسب زخم زدن به جاهای زخمیشون
بعد جونگکوک امد جلوم بهم گفت...
_بیا بریم ا.ت(دست ا.ت رو میگره)
[<هی ولش کن(عصبی)
_آخه به تو چه ربطی داره خودتو میندازی وسط(عصبی تر)
[<تو کی هستی که میخوای ا.ت رو ببری؟(عصبی)
_من یه کسی میشم تو کی هستی دخالت میکنی هااا؟(عصبی هااا رو با داد میگه)
[<من دوست پسر ا.تم
_چیی؟
+چیی؟
_تو چی داری میگی هاااا؟(عصبی میشه میره یقه ای سانگ هون رو میگره با داد میگه)
[<هیمن که شنیدی... ا.ت دوسا دختر منه(سانگ هون میره پیش ا.ت)
_تو عوضی...(خیلی خیلی عصبی)
_ا.ت حسابتو میرسم(عصبی)
(جونگکوک میره سریع دست ا.ت میگره میبره سوار ماشین میکنه سانگ هون آمد جلوی جونگکوک رو بگیره که افراد جونگکوک جلوی سانگ هون رو گرفتن)
ویو جونگکوک
خیل عصبی ا.ت فقط مال منه یعنی چی که ا.ت دوست دختر اون عوضیه
حساب ا.ت اون سانگ هون عوضی رو میگرم
ویو ا.ت
خیلی تعجب کرده بودم که سانگ هون اون حرفو زد
آخه من دوست دختر سانگ هون نیستم
اون فقط مربی منه
آخه چرا اینو گفت
جونگکوک خیلی عصبی شده بود داشت با تمام سرعت رانندگی میکرد
+جونگکوک آروم تر
_خفه شو(عصبی داد)
+سر من داد نزن ماشینو نگه دار میخوام پیدا شم(داد)
_ههه...فکر کردی نگه میدارند پیدا شی(پوزخند عصبی)
_تو فقط مال منی نمی تونی مال کسه دیگه ای باشی نمی تونی(داد)
part⁷³
ویو جونگکوک
اینقدر عصبیبودم که سریع رفتم یه مشت زدم به صورت اون مرده
بعد مرده رو شروع کردم به زدن اونم منو زد
بعد ا.ت آمد جلوم رو گرفت
+بسه داری چیکار میکنی هااا؟(عصبی)
_بیا بریم ا.ت(عصبی)(جونگکوک دست ا.ت رو میگره با خودش میبره که سانگ هون میاد ا.ت رو میکشه طرف خودش)
_داری چیکار میکنی هاااا؟(عصبی وداد)
[<خودت داری چیکار میکنی تا ا.ت نخواد با هیچ کس نمیره(عصبی)
_اصلا به توچه ا.ت بیا بریم(عصبی)
+بسه(داد)
ویو ا.ت
با داد گفتم بسه بعد رفتم سمت رخت کن زنونه وسایلمو برداشتم
بخاطر اینکه زیادی ورزش کردا بودم خیلی عرق کرده بودم قبل از اینکه برم خونه رفتم سمت حموم زنونه به دوش چند دیقه ای گرفتم لباس پوشیدم(اسلاید۲)
کیفمو برداشتم رفتم بیرون که
جونگکوک و سانگ هون رو دیدم هر دوتاشون بخاطر کتک های به هم زده بودن زخمی شده بودن
ولی مثل اینکه من حموم بودم صورتشون رو تمیز کردن چسب زخم زدن به جاهای زخمیشون
بعد جونگکوک امد جلوم بهم گفت...
_بیا بریم ا.ت(دست ا.ت رو میگره)
[<هی ولش کن(عصبی)
_آخه به تو چه ربطی داره خودتو میندازی وسط(عصبی تر)
[<تو کی هستی که میخوای ا.ت رو ببری؟(عصبی)
_من یه کسی میشم تو کی هستی دخالت میکنی هااا؟(عصبی هااا رو با داد میگه)
[<من دوست پسر ا.تم
_چیی؟
+چیی؟
_تو چی داری میگی هاااا؟(عصبی میشه میره یقه ای سانگ هون رو میگره با داد میگه)
[<هیمن که شنیدی... ا.ت دوسا دختر منه(سانگ هون میره پیش ا.ت)
_تو عوضی...(خیلی خیلی عصبی)
_ا.ت حسابتو میرسم(عصبی)
(جونگکوک میره سریع دست ا.ت میگره میبره سوار ماشین میکنه سانگ هون آمد جلوی جونگکوک رو بگیره که افراد جونگکوک جلوی سانگ هون رو گرفتن)
ویو جونگکوک
خیل عصبی ا.ت فقط مال منه یعنی چی که ا.ت دوست دختر اون عوضیه
حساب ا.ت اون سانگ هون عوضی رو میگرم
ویو ا.ت
خیلی تعجب کرده بودم که سانگ هون اون حرفو زد
آخه من دوست دختر سانگ هون نیستم
اون فقط مربی منه
آخه چرا اینو گفت
جونگکوک خیلی عصبی شده بود داشت با تمام سرعت رانندگی میکرد
+جونگکوک آروم تر
_خفه شو(عصبی داد)
+سر من داد نزن ماشینو نگه دار میخوام پیدا شم(داد)
_ههه...فکر کردی نگه میدارند پیدا شی(پوزخند عصبی)
_تو فقط مال منی نمی تونی مال کسه دیگه ای باشی نمی تونی(داد)
۶.۰k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.