با صدا های یکی از خواب بیدار شدم
با صدا های یکی از خواب بیدار شدم
بونگی:ا.ت؟ا.ت
خیلی خابالود بودم
ا.ت:عوووم
بونگی:صبحانه حاظره رئیس منتظرته مثه برق گرفته ها بلند شدم
ا.ت:منتظر منه؟
بونگی:اوهوم
ا.ت: هان
رفتم صورتمو شستم
منتظره منه؟پوفف
رفتم از پله ها پایین رو صندلی نشسته بود یه رپزنامه خارجکی رو داشت میخوند
ا.ت:منتظره من بودی
روزنامه رو تا زدو گذاشت کنار
جین:صبح بخیر
ا.ت:هومم صبح بخیر
نشستم رو صندلی رو به روش
گوشی ای که شوگا بهم داد رو با خودم اوردم
روشنش کردم جز شماره خودش شماره دیگه ای نبود که یه پیام اومده بود
(شوگا:زنده ای)
ا.ت:به شوگا چی بگم؟پیام داده
جین:چی گفته؟
ا.ت:زنده ای؟
جین:هه مگه چی بهش گفتی؟
ات:هیچی بیخیال جوابشو میدم
(ا.ت:اوهوم زنده ام مثه اینکه از کشتنم منصرف شد هنوزم به عنوان خدمتکارش کار میکنم الان بیرونه
شوکا:خوبه برو تو اتاقشو بگرد حواست باشه
ا.ت: نمیتونم کسی اجازه نداره
شوگا:مگه باید اجازه بگیری؟
ا.ت:خیله خب)
ا.ت:ازم میخواد اتاقتو بگردم
ا.ت:من یه نقشه دارم
ا.ت: کی از مخفی گاهت خبر داره؟
جین: هیچکس جز...
بونگی:ا.ت؟ا.ت
خیلی خابالود بودم
ا.ت:عوووم
بونگی:صبحانه حاظره رئیس منتظرته مثه برق گرفته ها بلند شدم
ا.ت:منتظر منه؟
بونگی:اوهوم
ا.ت: هان
رفتم صورتمو شستم
منتظره منه؟پوفف
رفتم از پله ها پایین رو صندلی نشسته بود یه رپزنامه خارجکی رو داشت میخوند
ا.ت:منتظره من بودی
روزنامه رو تا زدو گذاشت کنار
جین:صبح بخیر
ا.ت:هومم صبح بخیر
نشستم رو صندلی رو به روش
گوشی ای که شوگا بهم داد رو با خودم اوردم
روشنش کردم جز شماره خودش شماره دیگه ای نبود که یه پیام اومده بود
(شوگا:زنده ای)
ا.ت:به شوگا چی بگم؟پیام داده
جین:چی گفته؟
ا.ت:زنده ای؟
جین:هه مگه چی بهش گفتی؟
ات:هیچی بیخیال جوابشو میدم
(ا.ت:اوهوم زنده ام مثه اینکه از کشتنم منصرف شد هنوزم به عنوان خدمتکارش کار میکنم الان بیرونه
شوکا:خوبه برو تو اتاقشو بگرد حواست باشه
ا.ت: نمیتونم کسی اجازه نداره
شوگا:مگه باید اجازه بگیری؟
ا.ت:خیله خب)
ا.ت:ازم میخواد اتاقتو بگردم
ا.ت:من یه نقشه دارم
ا.ت: کی از مخفی گاهت خبر داره؟
جین: هیچکس جز...
۵.۳k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.