حکایت تو که دنیا تو را نیازرده ست
حکایت تو که دنیا تو را نیازرده ست
دلی گرفته در آیینه های افسرده است
حکایت من در مُشت روزگار دچار
پرنده ای ست که پیش از رها شدن مرده ست
یکی پرنده یکی دل! دو سرنوشت جدا
که هر یکی به غم دیگری گره خورده ست
به باغ رفتم و دیدم که آن شقایق سرخ
که پیش پای تو روییده بود پژمرده ست
خلاصه ی همه ی رنج های ما این است
پرنده ای که دل آورده بود دل برده است...
#فاضل_نظری
دلی گرفته در آیینه های افسرده است
حکایت من در مُشت روزگار دچار
پرنده ای ست که پیش از رها شدن مرده ست
یکی پرنده یکی دل! دو سرنوشت جدا
که هر یکی به غم دیگری گره خورده ست
به باغ رفتم و دیدم که آن شقایق سرخ
که پیش پای تو روییده بود پژمرده ست
خلاصه ی همه ی رنج های ما این است
پرنده ای که دل آورده بود دل برده است...
#فاضل_نظری
۲۰.۰k
۰۶ بهمن ۱۳۹۹