نفرتی که تبدیل به عشق شد
نفرتی که تبدیل به عشق شد
P23
مشخص بود هنوز میترسه اصلا دوست نداشت تنها باش
(ویو کوک)
بعد از اینکه خودمم دوش گرفتم یه حوله دور کمرم پیچیدم و ا.ت رو بردم توی اتاق خودم
_همینحا باش تا برات لباس بیارم
+..نه.... م..میام
لبخند زدم
_باشه
از توی اتاقش لباس برداشتم و رفتیم توی اتاق من روی تخت نشسته بود
شر*تش رو برداشتم که پاش کنم
+ خودم ... میتونم
از دستم گرفت و یه نگاهی بهم انداخت منظورش و فهمیدم میگفت نگاه نکنم
آخه من که تو رو دیدم دیگه چرا خجالت میکشی اصلا انکار نه انگار الان تو حموم جلوم لخت بود
لباساش رو که پوشید منم رفتم سر کمدم تا لباسام رو بردارم
لباسم رو برداشتم و حولم رو از دورم باز کردم تا لباسم رو بپوشم که با چهره ا.ت خندم گرفت
جلوی چشماش رو گرفته بود
+ ارباب باید بهم میگفتین
_چی ؟(عصبانی)
+ نه ... چیز... دد..ددی باید بهم ... میگفتین
_اها حالا شد
(ویو ا.ت )
بعد اون ماجرا مثل چی ترسیده بودم من.... من چهرش رو دیدم .... خیلی وحشتناک بود اصلا نمی خوام بهش فکر کنم
دوست ندارم دیگه تنها باشم
+ د....ددی ... میشه ..
هنوز حرفم رو کامل نزده بودم که
_اره میشه امشب اینجا بخوابی
از... از کجا فهمید ؟؟؟ از کجا فهمید که میخوام چی بگم آنقدر تابلو بود
P23
مشخص بود هنوز میترسه اصلا دوست نداشت تنها باش
(ویو کوک)
بعد از اینکه خودمم دوش گرفتم یه حوله دور کمرم پیچیدم و ا.ت رو بردم توی اتاق خودم
_همینحا باش تا برات لباس بیارم
+..نه.... م..میام
لبخند زدم
_باشه
از توی اتاقش لباس برداشتم و رفتیم توی اتاق من روی تخت نشسته بود
شر*تش رو برداشتم که پاش کنم
+ خودم ... میتونم
از دستم گرفت و یه نگاهی بهم انداخت منظورش و فهمیدم میگفت نگاه نکنم
آخه من که تو رو دیدم دیگه چرا خجالت میکشی اصلا انکار نه انگار الان تو حموم جلوم لخت بود
لباساش رو که پوشید منم رفتم سر کمدم تا لباسام رو بردارم
لباسم رو برداشتم و حولم رو از دورم باز کردم تا لباسم رو بپوشم که با چهره ا.ت خندم گرفت
جلوی چشماش رو گرفته بود
+ ارباب باید بهم میگفتین
_چی ؟(عصبانی)
+ نه ... چیز... دد..ددی باید بهم ... میگفتین
_اها حالا شد
(ویو ا.ت )
بعد اون ماجرا مثل چی ترسیده بودم من.... من چهرش رو دیدم .... خیلی وحشتناک بود اصلا نمی خوام بهش فکر کنم
دوست ندارم دیگه تنها باشم
+ د....ددی ... میشه ..
هنوز حرفم رو کامل نزده بودم که
_اره میشه امشب اینجا بخوابی
از... از کجا فهمید ؟؟؟ از کجا فهمید که میخوام چی بگم آنقدر تابلو بود
۶.۷k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.