برگشتشواسه قبلا نوشته بودمش

(برگشتش(واسه قبلا نوشته بودمش))
از زبان کریستال💜
دستو پای شدو رو باز کردم و انقدر دلم واسش تنگ شده بود که محکم بغلش کردم

_-_-فلش بک به یک هفته بعد-_-_

از زبان🤔
رسیدیم به خونه خیلی دلم واسه خونه و اذیت کردن سونیک تنگ شده بود وقتی رسیدیم خونه دیدیم شدو نیست(شدو چیشد کوشته شد😂)

از زبان شدو❤
مثل قبل با خواهرم خوش گذروندم که یادم افتاد سونیک و بقیه الان میان پس رفتم خونه

از زبان🤔
وقتی شدو خان از پیش خواهر احمقش کریستال رفت میتونستم بلاخره برم سراغش
🤔:به به کریستال خانوم احمق
کریستال ترسید
کریستال:چه مرگته زمرد آشوب(داد)(اسمش زمرد لقبش اشوب)
🤔:به زودی قراره کابوستو از نزدیک ببینی(خنده شیطانی)
کریستال:خواهیم دید.....





میدونم بد شده چون خیلی وقت پیش نوشتمش
دیدگاه ها (۵)

عکس عوض شد گم نکنی

╭────༺ ♕ ༻────╮ ⊊ #my_mistake ⊋ #part5⋆┈┈。゚❃ུ۪ ❀ུ۪ ❁ུ۪...

سلاممن یکی رو ناراحت کردم اگه اینو دید👇منو ببخش😭😭😭

╭╴╶╶╾   𓈒ৎ𝆬  ╌ ╍ ╴┄ ─⚝ ┅ ┅ ᠃᠃╶╍╴──╮┆   𝔄 𝔭𝔞𝔯𝔞𝔡𝔦𝔰𝔢 𝔦𝔫 𝔱𝔥𝔢 𝔡𝔢𝔭...

عشق غیر منتظره پارت۳۱

رمان سوکوکو _ پارت 15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط