با صدای گنجشک و خنکی شهریور به تنم بیدار شدم و لحاف رو دو

با صدای گنجشک و خنکی شهریور به تنم بیدار شدم و لحاف رو دور خودم پیچیدم. صدای گفتگوی پدر و مادرم از توی حیاط میومد.

(و این شاید زیباترین سکانس از زندگی باشد)
تقدیمـ به تمام پدر و مادرای دلسوز و مهربان سرزمینمـ😍
دیدگاه ها (۲۹)

#خط منـ 📚دوست نزدیک‌تر از من به من است«قربُکَ مِنه أن تکونَ ...

#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام - می خواهم حکم کنم سرت را ببرن...

#خطـ منـ📝#شکر_گزاری‌‌هر روز را با شکر گزاری شروع کنید وآخر ش...

#سیاست_های_خانومی #روانشناسی رفتاری زنی مشغول درست کردن تخم ...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۰#

پارت 14

♱ مجنـــــون تــــر از مــــن ♱ _ قسمت هفتم __ شروعی جدید _×...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط