با صدای گنجشک و خنکی شهریور به تنم بیدار شدم و لحاف رو دو
با صدای گنجشک و خنکی شهریور به تنم بیدار شدم و لحاف رو دور خودم پیچیدم. صدای گفتگوی پدر و مادرم از توی حیاط میومد.
(و این شاید زیباترین سکانس از زندگی باشد)
تقدیمـ به تمام پدر و مادرای دلسوز و مهربان سرزمینمـ😍
(و این شاید زیباترین سکانس از زندگی باشد)
تقدیمـ به تمام پدر و مادرای دلسوز و مهربان سرزمینمـ😍
۸.۸k
۱۹ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.