پارت 9
پارت 9
عشق در بیمارستان
شهاب زود اومد و گفت
زا اجازتون من با دخترتون ازدواج میکنم
من دخترتون خوشم میاد به جای پیرمرده بزارید با من ازدواج کنه
شیرین یه لحظه تو شک رفت و ساکت موند
محسن) مامان بابا لطفا بزارید آقا شهاب رفیق با معرفتم با شیرین ازدواج کنه
شهاب) من پولدارم یه وکیل معروف هستم دوتا خونه هم دیگه دارم زمین دارم همه چی دارم، فردا عقد میکنیم
شیرین خانم سوار ماشین بشید بریم خرید
محسن تو هم بیا...
نقشه ی شهاب این بود کع با شیریم ازدواج کنه و بعد از مدتی طلاق بگیرن
و شب عروسی بهش دست هم نزنه
محسن هم قبول کرد...
شیرین نمیدونست چی بگه
شیرین) چی؟ چی نفهمیدم چی شد؟
محسن بهم توضیح بده چی شد؟
محسن) با شهاب ازدواج کن
شیرین) ولی آخه
محسن) پس میخای با اون پیرمرده ازدواج کنی؟
شیرین) نه نه، نه داداش م م من با شهاب ازدواج میکنم
هر سه تاشون سوار ماشین شدن تو راه بودن که........
شرط ۵ تا لایک 4 تا کامت......
عشق در بیمارستان
شهاب زود اومد و گفت
زا اجازتون من با دخترتون ازدواج میکنم
من دخترتون خوشم میاد به جای پیرمرده بزارید با من ازدواج کنه
شیرین یه لحظه تو شک رفت و ساکت موند
محسن) مامان بابا لطفا بزارید آقا شهاب رفیق با معرفتم با شیرین ازدواج کنه
شهاب) من پولدارم یه وکیل معروف هستم دوتا خونه هم دیگه دارم زمین دارم همه چی دارم، فردا عقد میکنیم
شیرین خانم سوار ماشین بشید بریم خرید
محسن تو هم بیا...
نقشه ی شهاب این بود کع با شیریم ازدواج کنه و بعد از مدتی طلاق بگیرن
و شب عروسی بهش دست هم نزنه
محسن هم قبول کرد...
شیرین نمیدونست چی بگه
شیرین) چی؟ چی نفهمیدم چی شد؟
محسن بهم توضیح بده چی شد؟
محسن) با شهاب ازدواج کن
شیرین) ولی آخه
محسن) پس میخای با اون پیرمرده ازدواج کنی؟
شیرین) نه نه، نه داداش م م من با شهاب ازدواج میکنم
هر سه تاشون سوار ماشین شدن تو راه بودن که........
شرط ۵ تا لایک 4 تا کامت......
۱.۱k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.