part Who would have thought I would fall in love wi
( part 1 ) Who would have thought I would fall in love with the mafia?
{ داستان از زبون میا }
چند روزی میشد که چیزی نخورده بودم .. تا جایی که متوجه شدم توسط گروه مافیایی بندر دزدیده شده بودم … توی اتاق سرد و تاریکی زندانی شده بودم … از گشنگی توان ایستادن نداشتم و روی زمین های خشک و سرد اتاق دراز کشیده بودم … استرس کله وجودم رو تسخیر کرده بود .. تا جایی که فهمیدم قرار بود من رو به همراه چند نفر دیگه به کشور های دیگه با قیمت بالایی بفروشن …
توی افکارم غرق شده بودم که با صدای شلیک گلوله به خودم اومدم و از ترس دستام میلرزید و رنگم پریده بود ، قلبم بیشتر از همیشه میزد و نفس کشیدن برام دشوار بود .. چند تا مردی که چهره هاشون با ماسک های مشکی رنگ پوشیده شده بود افرادی که به همراه من دزدیده شده بودن رو کشتن .. یکی از مرد ها که قدی بلند داشت و به نظر جذاب بود سمت من اومد و اسلحه رو بدون تردید سمتم گرفت …
کمی عجیب بود چون صورتش رو نپوشونده بود ….
_ هی دختر
……
با کمک زیبام : wisgoon.com/sanasana1313/
{ داستان از زبون میا }
چند روزی میشد که چیزی نخورده بودم .. تا جایی که متوجه شدم توسط گروه مافیایی بندر دزدیده شده بودم … توی اتاق سرد و تاریکی زندانی شده بودم … از گشنگی توان ایستادن نداشتم و روی زمین های خشک و سرد اتاق دراز کشیده بودم … استرس کله وجودم رو تسخیر کرده بود .. تا جایی که فهمیدم قرار بود من رو به همراه چند نفر دیگه به کشور های دیگه با قیمت بالایی بفروشن …
توی افکارم غرق شده بودم که با صدای شلیک گلوله به خودم اومدم و از ترس دستام میلرزید و رنگم پریده بود ، قلبم بیشتر از همیشه میزد و نفس کشیدن برام دشوار بود .. چند تا مردی که چهره هاشون با ماسک های مشکی رنگ پوشیده شده بود افرادی که به همراه من دزدیده شده بودن رو کشتن .. یکی از مرد ها که قدی بلند داشت و به نظر جذاب بود سمت من اومد و اسلحه رو بدون تردید سمتم گرفت …
کمی عجیب بود چون صورتش رو نپوشونده بود ….
_ هی دختر
……
با کمک زیبام : wisgoon.com/sanasana1313/
- ۸۸۸
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط