عشق فراموش نشدنی

عشق فراموش نشدنی☯
ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟷"

ویو ا/ت:
امروز هم مثل همیشه چراغ ها رو خاموش کردم و از مغازه خارج شد من اتم یک دختر شر و شیطون قرار امروز برم پیش دوستم و اونجا بمونم رسیدم خونه وسایلم و جمع کردم و رفتم فرودگاه و سوار هواپیما شدم

بعد از چند ساعت رسیدم رفتم به آدرس خونه دوستم در زدم در و باز کرد و هم دیگه و بغل کردیم بعد از چند ساعت شوهرش امد من و دید گفت
شوهرش : این کیه
دوست ا/ته : این دوستمه قراره اینجا بمونه
شوهرش : بیا بریم اشپز خونه کارت دادم

ا/ت فهمیدم شوهرش نمیخواد من اینجا بمونم برای همین وقتی از اشپز خونه امدم ازشون خداحافظی کردم و رفتم

داشتم تو کوچه ها می گشتم که یهو یک ماشین خورد بهم

«چند ساعت بعد»

ا/ت : چشم هام و باز کردم تو یک خونه شیک بودم

ا/ت : اینجا کجاست من و دزدیدن😐 وای مثل فیلم ها چه باحال
از تخت امدم پایین و نگاه دور و بر کردم یهو صدای دستگیر در امد رفتم گلدون و برداشتم میخواستم بزنم صورت طرف و نابود کنم که پام کج شد و افتادم روش....
ادامه دارد...♡
دیدگاه ها (۸)

عشق فراموش نشدنی☯ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡"ᴘᴀʀᴛ 𝟸"ا/ت : یک دفعه فه...

عشق فراموش نشدنی☯ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡"ᴘᴀʀᴛ 𝟹"ا/ت : داشتم دست ...

اسم فیک: عشق فراموش نشدنیژانر : عاشقانه_ رعیس _ صماتشخصیت ها...

#سناریو وقتی یهو میپری رو چیزشون ناکار میشهنامجون: اتتتت د.....

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

رمان

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط