در غیاب تو ترانه های تکان دهنده نوشتم

در غیاب تو ترانه های تکان دهنده نوشتم،
به تماشای کشورهای جهان رفتم،
خانه خریدم
مردِ خانه شدم
اما هنوز جای تو در تک تک دقیقه ها خالی ست،
شعرها برای زیبا شدن به تکه ای از تو محتاجند
و نوشتن پلی ست که مرا به تو می رساند...
چه کسی باور می کرد در نبود تو تقویم ها ورق بخورند
و من هر سال شمع های تولدم را فوت کنم
بی آن که صدای کف زدنت در گوشم بپیچد؟
دیگر احتمال بازگشتن تو لطیفه ای ست
که دوستان قدیمی مرا با آن دست می اندازند
و آن قدر در خلأ غیبتت مرده ام
که هیچ زنگ تلفنی مرا از جا نمی پراند !
دیدگاه ها (۱۰)

صاحب این عکس را می شناسید؟این آخرین تیتری بود که من واسه اون...

بعد تو روزی احتمالاً با زن دیگری ازدواج خواهم کرد. با هم به ...

آن روزِ لعنتی را خوب یادم هست...حوالیِ ساعتِ پنج و ششِ عصر ب...

لعنت به این زمستونلعنت به برفو بارونلعنت به هر چی خوبه برایه...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط