my clasmate p

my clasmate p³

معلم:برو کنار سوآ بشین یون تو دلش:عررر پیش لوبیا میشینم هوراااا
رفتم نشستم سر جام که باز دوباره همون رفیقه سوهو رو دیدم اهمیتی ندادم و به معلم گوش دادم
(پرش زمانی به بعد کلاس)
یون:چطوری لپه سوآ:بادوم خانم چه خبرا لوبیارو ندیدی(خطاب به کاتسومی) یون:نه بیا بریم دنبالش
تو راه داشتیم با سوآ مثل گاو اسراعیلی میدویدیم که به یه پسره ای برخورد کردم و تمام قهوه ای که تو دستش بود ریخت روش بله بله از شانس بدم همون رفیق سوهو بود (عزیزم دیگه رسما مردی)سریع بلند شدم و با سوآ فرار کردیم اونم دنبالمون اومد با ۶ تا پسر دیگه (گمتون کردند) سوآ:اخیش گممون کردن؟ یون:اره!
کاتسومی:به به جمع لپه و بادوم جمعِ
و همو بغل کردن
(پرش به بعد از مدرسه )
{ادمین تون زیادی گشاده}
تو حیات دنبال سوهو میگشتم که دیدم با همون پسری که قهوی ریختم روش نشستن رو نیمکت از ترسم خودم پیاده رفتم خونه
بابات:دخترم ...خوانواده ی کیم ساعت ۷ میان اینجا یون:اها
یون:رفتم تو اتاقم ساعت ۴ بود یکم خوابیدم بلند شدم دیدم ساعت ۵ رفتم پایین
بابات:دخترم بیا اینجا یون:بله بابات:خوب یه دور دیگه قانونارو مرور میکنیم
بابات:اومدن اینجا روشون نمی*رینی
یون:نمی*رینم
بابات:به کسی بی ادبی...؟
یون:نمیکنم
بابات:اگه کسی گفت حالت چطوره...؟
یون:گ*وه خوریش به....
بابات:😐😐
یون:نمیگم
____________________________________________
رفتم تو اتاقم یه دوش ده مینی گرفتم اومدم بیروم یه لباس کیوت صورتی پوشیدم یه ارایش ملایم کردم که زنگ خونمون به صدا در اومد رفتم پایین و با صحنه ای که دیدم حسابی برگام ریخت
.............
دیدگاه ها (۳)

تمامی محصولات انواع لباس کار دست جین با بالاترین کیفیت را...

فالوششششش کنینفیک میزاره

My clasmate p³(ته ویو)داشتم میرفتم که یهو به یکی بر خورد کرد...

my clasmate p¹ (یون ویو)صبح با شنیدن صدای دلنشین و مزاحم ...

part⁷یون وو:ســـــــــلام(یون وو داداش بزرگتره همون بچهست ۱۸...

عشق چیز خوبیه پارت ۶صبح از خواب بلند شدم لباسمو عوض کردم و ا...

همیشگی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط