چندپارتی تهیونگ
#چندپارتی_تهیونگ
#درخواستی
P³
ا/ت: واییی نههههه(میوفت رو زمین پاهاس سست میشههه)
+عه خانوم لطفا بلند شین زشته اینجا بشینید رو صندلی
ا/ت: نمیتونممم پاهام سست شدهههههه
+خانوم لطفا بلند شین(به زور ا/ت و بلند میکنه و میزاره رو صندلی )
ا/ت: وایییییی نههههه(دستاش لرزش شدیدی داشت و داشت گریه میکرد)
ویو ا/ت
نشستم بقل تخت جیمین انقدر باهاش حرف ردم که دهنم کف کرده بود و چند دقیقه بعد دکتر اومد و گفت وقتتون تمومه و روی صندلی بیرون بشینید و رفتم نشستم با بقض به زمین نگا میکردم تا اینکه تهیونگ اومد بقلم نشست
تهیونگ: نگران نباش همه چی درست میشه
ا/ت: نه نمیشه
تهیونگ: یذره امید داشته باش خدارو چی دید یهو دیدی خبر دادن جیمین حالش خوب خوب شده از روز اولم حالش بهتر شده
ا/ت:(یه لبخند خیلی ریز زد و گفت) امیدوارم
تهیونگ: نگران نباش همه چی از روز اولم بهتر میشه
ا/ت:(میره بقل تهیونگ خودشو خالی میکنه انقدر میکنه)
تهیونگ:(شوک میشه و اونم بقلش میکنه)
ا/ت: تهیونگ دوست دارم مرسی تو هر شرایطی کنارم هستی
تهیونگ: م... م.... منم همینطور
ا/ت: چی گفتی؟
تهیونگ: راستش من خیلی وقت عاشقت هستم و هرکاری برات میکنم و بهت نگفتم چون میترسیدم ناراحت شی
ا/ت: واقعا؟ تو.... تو منو دوست داری؟
تهیونگ: من دوست ندارم من عاشقتم
ا/ت: متاسفم ولی بعد این اتفاقی که برای جیمین افتاد و فکر نکنم بتونم عاشق کس دیگه ای بشم
تهیونگ: میدونستم(ناراحت میشه)
ا/ت: حالا ناراحت نشو یه کاریش میکنم
تهیونگ: هی
+خانم ا/ت
ا/ت: بله بله چیشده(سریع از جاش پا میشه)
+ اقای جیمین به کما رفتن و احتمال زنده موندشون فقط ۵ درصد
ا/ت: چی؟ نه نباید این اتفاق میوفتاد(شوکه شد و بدجور رفت تو فکر)
تهیونگ:ا/ت تو میتونی اروم باشی
ا/ت: نهههههه خدایییییی مننننن تا کی میخواد اینطوری بشههههههههههه(با داد)
----:خانم اروم باشید اینجا بیمارستان
ویو ته
عصابش واقعا داغون بود و برای بار دوم به ا/ت امپول ارامش بخش زدن
ا/ت: تهیونگگگگ حالا چه خاکی به سرم بریزممممم
تهیونگ: برو خداروشکر کن از این بدتر نمیشه
ا/ت: دیگه میخواد چی بشههههه وقتی احتمال زنده موندش فقط ۵ درصد من چیکار کنمممممم
تهیونگ: بیا اب قند بخور اروم میشی
ا/ت:(از بس فشارش افتاده بود همه ی اب قند و سر کشید)
تهیونگ: ما الان نزدیک دو ساعت اینجاییم و خب خداروشکر چیز بدتری نشده
ا/ت: اره واقعا
تهیونگ: اها راستی گشنت نیست
ا/ت: چرا ولی باید تحمل کنیم
تهیونگ: میخوای برم یه چیزی بگیرم بیام؟
ا/ت: نه ولش کن میریم خونه یه چیز میخوریم
تهیونگ: باش هر جور راحتی
ا/ت: دکتر میتونم برم ببینمشون؟
#درخواستی
P³
ا/ت: واییی نههههه(میوفت رو زمین پاهاس سست میشههه)
+عه خانوم لطفا بلند شین زشته اینجا بشینید رو صندلی
ا/ت: نمیتونممم پاهام سست شدهههههه
+خانوم لطفا بلند شین(به زور ا/ت و بلند میکنه و میزاره رو صندلی )
ا/ت: وایییییی نههههه(دستاش لرزش شدیدی داشت و داشت گریه میکرد)
ویو ا/ت
نشستم بقل تخت جیمین انقدر باهاش حرف ردم که دهنم کف کرده بود و چند دقیقه بعد دکتر اومد و گفت وقتتون تمومه و روی صندلی بیرون بشینید و رفتم نشستم با بقض به زمین نگا میکردم تا اینکه تهیونگ اومد بقلم نشست
تهیونگ: نگران نباش همه چی درست میشه
ا/ت: نه نمیشه
تهیونگ: یذره امید داشته باش خدارو چی دید یهو دیدی خبر دادن جیمین حالش خوب خوب شده از روز اولم حالش بهتر شده
ا/ت:(یه لبخند خیلی ریز زد و گفت) امیدوارم
تهیونگ: نگران نباش همه چی از روز اولم بهتر میشه
ا/ت:(میره بقل تهیونگ خودشو خالی میکنه انقدر میکنه)
تهیونگ:(شوک میشه و اونم بقلش میکنه)
ا/ت: تهیونگ دوست دارم مرسی تو هر شرایطی کنارم هستی
تهیونگ: م... م.... منم همینطور
ا/ت: چی گفتی؟
تهیونگ: راستش من خیلی وقت عاشقت هستم و هرکاری برات میکنم و بهت نگفتم چون میترسیدم ناراحت شی
ا/ت: واقعا؟ تو.... تو منو دوست داری؟
تهیونگ: من دوست ندارم من عاشقتم
ا/ت: متاسفم ولی بعد این اتفاقی که برای جیمین افتاد و فکر نکنم بتونم عاشق کس دیگه ای بشم
تهیونگ: میدونستم(ناراحت میشه)
ا/ت: حالا ناراحت نشو یه کاریش میکنم
تهیونگ: هی
+خانم ا/ت
ا/ت: بله بله چیشده(سریع از جاش پا میشه)
+ اقای جیمین به کما رفتن و احتمال زنده موندشون فقط ۵ درصد
ا/ت: چی؟ نه نباید این اتفاق میوفتاد(شوکه شد و بدجور رفت تو فکر)
تهیونگ:ا/ت تو میتونی اروم باشی
ا/ت: نهههههه خدایییییی مننننن تا کی میخواد اینطوری بشههههههههههه(با داد)
----:خانم اروم باشید اینجا بیمارستان
ویو ته
عصابش واقعا داغون بود و برای بار دوم به ا/ت امپول ارامش بخش زدن
ا/ت: تهیونگگگگ حالا چه خاکی به سرم بریزممممم
تهیونگ: برو خداروشکر کن از این بدتر نمیشه
ا/ت: دیگه میخواد چی بشههههه وقتی احتمال زنده موندش فقط ۵ درصد من چیکار کنمممممم
تهیونگ: بیا اب قند بخور اروم میشی
ا/ت:(از بس فشارش افتاده بود همه ی اب قند و سر کشید)
تهیونگ: ما الان نزدیک دو ساعت اینجاییم و خب خداروشکر چیز بدتری نشده
ا/ت: اره واقعا
تهیونگ: اها راستی گشنت نیست
ا/ت: چرا ولی باید تحمل کنیم
تهیونگ: میخوای برم یه چیزی بگیرم بیام؟
ا/ت: نه ولش کن میریم خونه یه چیز میخوریم
تهیونگ: باش هر جور راحتی
ا/ت: دکتر میتونم برم ببینمشون؟
۲۲.۸k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.