رمان حامیم
رمان حامیم
پارت۴۰
دیانا: خب بگو
علی: میشه برگردی؟
دیانا: حتما با کسی که با دوست صمیمیم بهم خیانت کرد برمیگردم
علی: میدونی ک قهر بودیم خاستمحرصت دراد
دیانا: خیلی مسخره ای
علی: عشقم بودیا(:
دیانا: پیاده کنمنو کاردارم
علی: حتما😂
دیانا: پیاده کن منو تا درو باز نکردم
علی: (در ماشینو قفل کرد) میتونی باز کن
دیانا: علی الان کجا میریم؟
علی: ی جای خوب
دیانا: بس کن
علی: نکنم؟
دیانا: زنگ میزنم ب پلیس
علی: زنگ بزن
دیانا: گوشیم نیست تو برداشتی
علی: آره
دیانا: کو؟
علی: تو جوب جلوی قنادی😂
دیانا: علی منو پیاده کن بسه
علی: ساکت باش
از زبان دیانا:
علی یه دستمال سفید از کنار در برداشت گزاشت رو دهنم اصن نفهمیدم چی شد بیهوش شدم
ادامه دارد...
پارت۴۰
دیانا: خب بگو
علی: میشه برگردی؟
دیانا: حتما با کسی که با دوست صمیمیم بهم خیانت کرد برمیگردم
علی: میدونی ک قهر بودیم خاستمحرصت دراد
دیانا: خیلی مسخره ای
علی: عشقم بودیا(:
دیانا: پیاده کنمنو کاردارم
علی: حتما😂
دیانا: پیاده کن منو تا درو باز نکردم
علی: (در ماشینو قفل کرد) میتونی باز کن
دیانا: علی الان کجا میریم؟
علی: ی جای خوب
دیانا: بس کن
علی: نکنم؟
دیانا: زنگ میزنم ب پلیس
علی: زنگ بزن
دیانا: گوشیم نیست تو برداشتی
علی: آره
دیانا: کو؟
علی: تو جوب جلوی قنادی😂
دیانا: علی منو پیاده کن بسه
علی: ساکت باش
از زبان دیانا:
علی یه دستمال سفید از کنار در برداشت گزاشت رو دهنم اصن نفهمیدم چی شد بیهوش شدم
ادامه دارد...
۴.۹k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.