تنفر تا عشق
#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_56
*پیامه
سلام ات فیلیکسم
همونطور ک میدونی من دوست داشتم و هنوزم دارم اما بخاطر کوک نمیتونم سمتت
بیام چون تهدیدم کردو گف اگ سمتت بیام میکشه منو و خب منم نیومدم ینی مجبور بودم
خاستم بگم هنوزم دوست دارم
اگ نمیتونیم عاشق هم باشیم
پس میتونیم ب عنوان دوست باشیم ن؟
ات:اوه ببخشید فکر نمیکردم باهات این کارو بکنه و ارع میتونیم دوست باشیم:)
فیلیکس :من هنوزم دوست دادم و ب نظرم ت واقعا جذابی فقط مجبور شوم اون حرفا رو بگم
ات:ت هم جذابی
فیلیکس :پس میتونیم بازم همو ببینیم؟
ات:ارع حتم....
نتونستم جملم رو کامل بنویسم چون گوشیم توسط ی نفر گرفته شد
و خب اون کوک بود
ات:یااا گوشیمو بدع
کوک:وایستا ببینم داشتی چ غلطی میکردی ک با نیش باز ب گوشی زل زدی
ات:هیچی گوشی رو بدع
کوک:ی کلمه دیه حرف بزن تا جرت بدم(جدی
دیه نتونستم حرف بزنم از واکنشش میترسیدم سکوت کردم و همش دعا میکردم تا اینجا چالم نکنه
کوک:ت هم جذابی؟ارع حتما؟
کوک:ینی قرار دوبارع ببینیش؟
ات:خب ازم معذرت خواهی کرد
کوک:چون معذرت خاهی کرد باید ببینیش؟
ات:ارع خب
کوک:قرار نیس ببینیش!
ات:چر الکی تهدیدش کردی ک میکشیش؟
کوک:الکی نگفتم حرفام مثل حقیقت بود
ات:میدونستی کارت خیلی مسخره بود؟
کوک:از کارم راضیم
ات: برای چی نمیزاری ببینمش مثلا؟
چر انقدر خود خاهی؟
کوک:ات تمومش کن
بلند میشه و روبروی کوک وایمیسته
ات:ینی چی تمومش کن ، ت بهش گفتی میکشیش چون ب من گفت دوسم دارع ولی چیشد مگه
کوک:بسه
ات:واقعا رو مخی ،همش گیر میدی و سخت گیری میکنی اصن ارع من فیلیکس رو دوست
دا...
حرفم با پشت دستی ک خردم کامل نشد
کوک:گفتم بسته(بلند
کلافه رو تخت میشینه
ت شوک بودم بخاطر رفتار رو مخش فک میکردم میتونم تحملش کنم اما این الان رو من دست بلند کرد؟(ن پا بلند کرد:/
*کوک
نمیدونم چرا ولی وقتی گفت فیلیکس رو دوست دارع قاطی کردم اما نمیخاستم بزنمش
همونطوری ت شوک بود ک گفتم....
کوک:ات ببخشید
با چشایی ک بغض کرده بودن نگام کرد
بعدش ب سمت در حرکت کرد ک بره
کوک:ات لطفا
برگشت و بدون اینکه بهم نگاه کنه گف
ات: هوم؟
کوک:منو نگاه کن
با چشایی ک سعی در اشکی نشدن داشت نگام کرد
ات:هوم؟
کوک:بیا اینجا(پاش
کوک:نشنیدی؟
اروم رفتمو رو پاش نشستم
سرمو انداختم پایین
ک چونمو گرف و این باعث شد بش نگاه کنم
کوک:من معذرت میخام خب؟
میدونی ک خیلی دوست دارم. نمیتونم ببینم با ی پسر دیه گرم میگیری و حتی ت رابطه ای این اذیتم میکنه اونم خیلی و خب بخاطر ی سری کارای باند هم حوصله نداشتم
نمیدونستم با این کارام اذیت میشی
دیه این کارا رو نمیکنم خب؟
ات:اوم
کوک:بخشیدی دیه؟
ات:اوهوم
کوک:حالا ک بخشیدی ی ماچ ب ما نمیدی؟
ات:نه
.......
نظراتتون👼🏻🐾
#اد_جئون
#پارت_56
*پیامه
سلام ات فیلیکسم
همونطور ک میدونی من دوست داشتم و هنوزم دارم اما بخاطر کوک نمیتونم سمتت
بیام چون تهدیدم کردو گف اگ سمتت بیام میکشه منو و خب منم نیومدم ینی مجبور بودم
خاستم بگم هنوزم دوست دارم
اگ نمیتونیم عاشق هم باشیم
پس میتونیم ب عنوان دوست باشیم ن؟
ات:اوه ببخشید فکر نمیکردم باهات این کارو بکنه و ارع میتونیم دوست باشیم:)
فیلیکس :من هنوزم دوست دادم و ب نظرم ت واقعا جذابی فقط مجبور شوم اون حرفا رو بگم
ات:ت هم جذابی
فیلیکس :پس میتونیم بازم همو ببینیم؟
ات:ارع حتم....
نتونستم جملم رو کامل بنویسم چون گوشیم توسط ی نفر گرفته شد
و خب اون کوک بود
ات:یااا گوشیمو بدع
کوک:وایستا ببینم داشتی چ غلطی میکردی ک با نیش باز ب گوشی زل زدی
ات:هیچی گوشی رو بدع
کوک:ی کلمه دیه حرف بزن تا جرت بدم(جدی
دیه نتونستم حرف بزنم از واکنشش میترسیدم سکوت کردم و همش دعا میکردم تا اینجا چالم نکنه
کوک:ت هم جذابی؟ارع حتما؟
کوک:ینی قرار دوبارع ببینیش؟
ات:خب ازم معذرت خواهی کرد
کوک:چون معذرت خاهی کرد باید ببینیش؟
ات:ارع خب
کوک:قرار نیس ببینیش!
ات:چر الکی تهدیدش کردی ک میکشیش؟
کوک:الکی نگفتم حرفام مثل حقیقت بود
ات:میدونستی کارت خیلی مسخره بود؟
کوک:از کارم راضیم
ات: برای چی نمیزاری ببینمش مثلا؟
چر انقدر خود خاهی؟
کوک:ات تمومش کن
بلند میشه و روبروی کوک وایمیسته
ات:ینی چی تمومش کن ، ت بهش گفتی میکشیش چون ب من گفت دوسم دارع ولی چیشد مگه
کوک:بسه
ات:واقعا رو مخی ،همش گیر میدی و سخت گیری میکنی اصن ارع من فیلیکس رو دوست
دا...
حرفم با پشت دستی ک خردم کامل نشد
کوک:گفتم بسته(بلند
کلافه رو تخت میشینه
ت شوک بودم بخاطر رفتار رو مخش فک میکردم میتونم تحملش کنم اما این الان رو من دست بلند کرد؟(ن پا بلند کرد:/
*کوک
نمیدونم چرا ولی وقتی گفت فیلیکس رو دوست دارع قاطی کردم اما نمیخاستم بزنمش
همونطوری ت شوک بود ک گفتم....
کوک:ات ببخشید
با چشایی ک بغض کرده بودن نگام کرد
بعدش ب سمت در حرکت کرد ک بره
کوک:ات لطفا
برگشت و بدون اینکه بهم نگاه کنه گف
ات: هوم؟
کوک:منو نگاه کن
با چشایی ک سعی در اشکی نشدن داشت نگام کرد
ات:هوم؟
کوک:بیا اینجا(پاش
کوک:نشنیدی؟
اروم رفتمو رو پاش نشستم
سرمو انداختم پایین
ک چونمو گرف و این باعث شد بش نگاه کنم
کوک:من معذرت میخام خب؟
میدونی ک خیلی دوست دارم. نمیتونم ببینم با ی پسر دیه گرم میگیری و حتی ت رابطه ای این اذیتم میکنه اونم خیلی و خب بخاطر ی سری کارای باند هم حوصله نداشتم
نمیدونستم با این کارام اذیت میشی
دیه این کارا رو نمیکنم خب؟
ات:اوم
کوک:بخشیدی دیه؟
ات:اوهوم
کوک:حالا ک بخشیدی ی ماچ ب ما نمیدی؟
ات:نه
.......
نظراتتون👼🏻🐾
۸۷۸
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.