سایه مزاحم جنگل شمالی پناه گاه قاچاق چیان دختر

°☆سایه /مزاحم ،جنگل شمالی ،پناه گاه قاچاق چیان دختر ☆°
صدای دیوار های سیمانی روی مخم بود !خیلی خیلی با هر قدم ضربان قلبم بیشتر می‌شد.
تفنگم و محکم توی دستم گرفتم ،به جی هوپ گفته بودم پشت دیوار آجری منتظر علامت من باشد تا حمله کنیم .۹ نفر دیگر هم منتظر بودن به فلیکس اشاره کردم تا تک تیر اندازی را شروع کند .صدای تیر باران شدن شروع شد ،سریع حمله کردیم ،یک نفر از پا درومد ،۲ نفر سرشون بریده شد ،۱۰ نفر پاهاشون آسیب دید ،۱۲ نفر مردم و ۱۷ نفر گردن شون به دست من شکست ،آخرین نفر و با فرو کردن چاقو توی اندام حسی اش کشتم ،خون لبه چاقو رو لیس زدم و تف کردم توی صورتش •تف به زاتتون که ارزش مردن هم ندارید !جی هوپ !•آخرش و داد کشیدم که جی هوپ با سرعت از اون ور خودش و رسوند بهم ،به سمت سلول هایی که دخترا توش بودن رسیدیم و ازادشون کردیم ،نگاهم‌به‌چهره یکشون‌موند‌مثل‌خرگوش‌کوچولوم
بود‌!همون چشمای‌عسلی‌،‌بینی‌عروسکی!،لبخندی زدم‌وبلندش‌کردم‌"شماکیهستید؟"‌نگاهش‌کردم‌•نترس‌موش‌کوچولو•تو بغلم گرفتمش واز اونجا بردمشون.
دیدگاه ها (۱)

________________•°Only God°•________________

_________________•°D.L.G.O.N ° ________________

●وانیا ،عمارت تاریک ،اکنون●دوربین هایی که تازه خریده بودیم و...

●ملیکا ،سال ۱۹۲۸،ماه مه●روی تخت در اتاق تاریک هردومان دراز ک...

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲Season: 𝟮 Part:𝟭𝟱 ویوی جونگ‌کوک: سالن تاریک...

شوهر دو روزه پارت۶۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط