چندپارتی درخواستی

#چندپارتی- درخواستی
#ستاره ی ، روشن
part : ۳

که یهویی در اون اتاق باز شد
و یه ...........
فردی اومد داخل که تو اونو نمیشناختی ولی اون تورو خیلی خوب و بیستر از خودت میشناخت
اون سان گیو بود

احساس میکردی که یجا دیده بودیش ولی یادت نمیاد
اومد به سمتت و چونه ات رو گرفت و گفت :
سان گیو : اووو ،  بلخره باهم روبرو شدیم خانم جئون

ات از ترس هیچ حرفی نمیزد و فقط گوش میداد
سان گیو : چیه ، چرا حرف نمیزنی ، نکنه ترسیدی ؟

ات هیچ حرفی نمیزد و فقط نگاه میکرد ، از حرفای سان گیو خیلی ترسیده بود
که شاید سان گیو باهاش کاری کنه یا نکنه

سان گیو : ببین ، اگه حرف نزنی برات عواقب خوبی نداره هااا ، از الان گفته باشم

ات هنوزم ساکت بود ، داشت همه ی حرفاش رو قورت میداد از ترس

سان گیو : اوکی ، خودت خواستی
که یهو سان گیو میزنه زیر صندلی و صندلی به همراه ات میوفته

سان گیو میاد پشت ات و طناب دور دست ها و پاهاش رو باز میکنه
ولی سان گیو اون رو آزاد نمیکرد ، این کار باعث میشد که بیشتر اذیت بشه
سان گیو شروع کرد با ضربه زدن به شکم ات اون رو اذیت بکنه

《 ویو ۳ ماه قبل 》
ات به سمت اتاق دکتر رفت ، و دوباره اینبار میخواست که اونو تموم کنه

ات : اقای دکتر ، ایندفعه چطور بود ؟
دکتر : خانم جئون ، شما هنوز هم نمیتونید بچه دار بشین ، اگر بخواین اقدام کنین ، نباید ضربه ای به رحم و شکمتون بخوره حتما حواستون باشه

ات باز هم با چشمای اشکی از اتاق دکتر بیرون اومد و به سمت ماشین رفت .... 》

ات : اییی ،توروخدا نزن ، من نباید به شکمم ضربه بخوره
سان گیو : ععع ، نباید ضربه بخوره خب اوکی
و سان گیو شروع کرد به بیشتر ضربه زدن به شکم ات

اون جوری میزد که از دهن ات خون میومد
سان گیو هنوز خیالش راحت نشده بود
یه تفن//گ از بادیگاردش گرفت

ات با چشمای اشکی به سان گیو نگاه میکرد که شاید منصرف بشه ولی فایده ای نداشت

و بنگ ، سان گیو به شکم ات شلیک کرد ، ات از درد به خودش پیچید و بیهوش شد

سان گیو و بادیگارداش از اون خرابه رفتن
《 ویو ۱ ساعت بعد 》

کوک بلخره رسید به خرابه ،
وارد یکی از اتاقش شد که دید ات نیست
پس رفت سراغ اتاق بعدی که ........

اِدآمه دآرَد ......
دیدگاه ها (۱)

#چندپارتی-درخواستی#ستاره ی ، روشن part : ۴ ( پارت آخر )کوک ب...

#رُمآن-مَن وَ تو،بَرآی هَمیشه # part : ۱در سکوت شب ،  صداهای...

#چندپارتی-درخواستی#از ان شبکه ناگهان کسی کنارم نشست اون کسی ...

#چندپارتی-درخواستی#از ان شبنونا : اها راستی ات تو امروز صبح ...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۵#

نام فیک: عشق مخفیPart: 51ویو ات*ات. بهتره بگردم خونه*توی مغز...

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط