چندپارتیدرخواستی
#چندپارتی-درخواستی
#ستاره ی ، روشن
part : ۴ ( پارت آخر )
کوک بلخره رسید به خرابه ،
وارد یکی از اتاقش شد که دید ات نیست
پس رفت سراغ اتاق بعدی که .........
دید بازم ات نیستش و رفت سراغ آخرین اتاق که دید
ات بیهوش شده روی زمین ، و داره توی خو//ن خودش قَلت میزنه
سریع بغلش کرد و بردش به بیمارستان
《 ویو ۱ ساعت بعد 》
ات رفته بود به اتاق عمل و کوک هم منتظر یه خبر بود
از تموم کاراش پشیمون بود
اگه باهاش دعوا نمیکرد ات نمیرفت ، این اتفاقا نمیوفتاد
ولی خب مقصر اصلی کی بود ؟؟ کسی این رو میدونست ؟؟
کوک بود یا ات ؟ یا شادم سان گیو
کسی برای این سوال جوابی نداشت
کوک همینطوری میزد توی سر خودش و داشت گریه میکرد
تا بلخره یه پرستار از اتاق عمل اومد بیرون و گفت :
پرستار : همراه خانم جئون
کوک : منم
پرستار : وضعیت خانم جئون خوبه ، گلو//له زیاد زخم عمیقی ایجاد نکرده بود و فقط یه خراش ساده بود
کوک : خب ، الان کجاست ، میتونم بیینمش ؟؟
پرستار : اره ، داریم میبریمش به بخش میتونید ببینیدش
کوک : خیلی ممنون
و پرستار رفت و کوک هم رفت به سمت اتاق شماره ی ۱۳۲ ، یعنی شماره ی اتاق ات
وارد اتاق ات شد و به سمت اتاق ات رفت
رفت نشست کنار ات و به صورت ات نگاه میکرد
صورت ات ، هرچی بیشتر نگاه میکرد بیشتر عذاب وجدان میگرفت
دستای ات رو گرفت و گریه میکرد و زمزمه میکرد و میگفت :
کوک : ات ، قشنگم بلند شو ، من بدون تو نمیتونم لطفا منو تنها نزار
ات بیهوش بود و نمیتونست هیچ واکنشی نشون بده
کوک داشت با چشمان خیس به ات نگاه میکرد
تا اینکه ات دستاش رو تکون داد
کوک از سرجاش بلند شد و سری رفت به پرستار گفت
و اونها اومدن چمک کردن و رفتن
کوک دوباره رفت نشست کنار ات
و به صورتش نگاه میکرد
ات : تو ... تو اینجا .. چی.. چیکار میکنی ؟
کوک : اومدم پیشت
ات به چشمای کوک نگاه میکرد
معلوم بود که توی چشماش پر از پشیمونی و ناراحتیه
ات دستای کوک رو گرفت و گفت :
ات : میبخشمت ( با لبخند )
کوک : من که چیزی نگفتم
ات : ولی از چشمات . معلوم بود که ناراحتی
ات : ول کن کوک ، من حالم خوبه و تورو میبخشمت ، تو هم منو ببخش
کوک دستای ات روگرفت و ات رو بخشید و دوباره عذر خواهی کرد
و سرشو کنار شونه ات گذاشت و گفت :
کوک : درد که نداری ؟؟
ات : نه ، نه اوکیم
و اون شب جبران تموم حرفایی بود که به هم زده بودن
اونها در کنار هم خوابیدن ، و باعث شدن که هرچقدر که پشیمون بودن رو جبران کنن
《 پایان،》
#ستاره ی ، روشن
part : ۴ ( پارت آخر )
کوک بلخره رسید به خرابه ،
وارد یکی از اتاقش شد که دید ات نیست
پس رفت سراغ اتاق بعدی که .........
دید بازم ات نیستش و رفت سراغ آخرین اتاق که دید
ات بیهوش شده روی زمین ، و داره توی خو//ن خودش قَلت میزنه
سریع بغلش کرد و بردش به بیمارستان
《 ویو ۱ ساعت بعد 》
ات رفته بود به اتاق عمل و کوک هم منتظر یه خبر بود
از تموم کاراش پشیمون بود
اگه باهاش دعوا نمیکرد ات نمیرفت ، این اتفاقا نمیوفتاد
ولی خب مقصر اصلی کی بود ؟؟ کسی این رو میدونست ؟؟
کوک بود یا ات ؟ یا شادم سان گیو
کسی برای این سوال جوابی نداشت
کوک همینطوری میزد توی سر خودش و داشت گریه میکرد
تا بلخره یه پرستار از اتاق عمل اومد بیرون و گفت :
پرستار : همراه خانم جئون
کوک : منم
پرستار : وضعیت خانم جئون خوبه ، گلو//له زیاد زخم عمیقی ایجاد نکرده بود و فقط یه خراش ساده بود
کوک : خب ، الان کجاست ، میتونم بیینمش ؟؟
پرستار : اره ، داریم میبریمش به بخش میتونید ببینیدش
کوک : خیلی ممنون
و پرستار رفت و کوک هم رفت به سمت اتاق شماره ی ۱۳۲ ، یعنی شماره ی اتاق ات
وارد اتاق ات شد و به سمت اتاق ات رفت
رفت نشست کنار ات و به صورت ات نگاه میکرد
صورت ات ، هرچی بیشتر نگاه میکرد بیشتر عذاب وجدان میگرفت
دستای ات رو گرفت و گریه میکرد و زمزمه میکرد و میگفت :
کوک : ات ، قشنگم بلند شو ، من بدون تو نمیتونم لطفا منو تنها نزار
ات بیهوش بود و نمیتونست هیچ واکنشی نشون بده
کوک داشت با چشمان خیس به ات نگاه میکرد
تا اینکه ات دستاش رو تکون داد
کوک از سرجاش بلند شد و سری رفت به پرستار گفت
و اونها اومدن چمک کردن و رفتن
کوک دوباره رفت نشست کنار ات
و به صورتش نگاه میکرد
ات : تو ... تو اینجا .. چی.. چیکار میکنی ؟
کوک : اومدم پیشت
ات به چشمای کوک نگاه میکرد
معلوم بود که توی چشماش پر از پشیمونی و ناراحتیه
ات دستای کوک رو گرفت و گفت :
ات : میبخشمت ( با لبخند )
کوک : من که چیزی نگفتم
ات : ولی از چشمات . معلوم بود که ناراحتی
ات : ول کن کوک ، من حالم خوبه و تورو میبخشمت ، تو هم منو ببخش
کوک دستای ات روگرفت و ات رو بخشید و دوباره عذر خواهی کرد
و سرشو کنار شونه ات گذاشت و گفت :
کوک : درد که نداری ؟؟
ات : نه ، نه اوکیم
و اون شب جبران تموم حرفایی بود که به هم زده بودن
اونها در کنار هم خوابیدن ، و باعث شدن که هرچقدر که پشیمون بودن رو جبران کنن
《 پایان،》
- ۱۰.۲k
- ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط